بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

آخرین نظرات
انباشتن مطلب در مغز، یعنی به ذهن‌سپاری آن. 

ذهن‌سپاری ارتباط نزدیکی با آموختن دارد. روان‌شناسان کوشیده‌اند بیان کنند که چگونه بشر چیزی را که آموخته است، در خاطر نگاه می‌دارد و یا آن را فراموش می‌کند؛ ولی تاکنون کسی نتوانسته است همه مجهولات را در این زمینه پاسخ گوید. 
بنابر نظریه‌ای، چون انسان چیزی را یاد می‌گیرد، در او نوعی دگرگونی فیزیکی رخ می‌دهد؛ یعنی انرژی یا طرحی در مغز وی نقش می‌بندد. می‌گویند: این‌گونه اثرهایی که در مغز پدید می‌آید، با گذشت زمان نیز محو می‌شود. 

نحوه احساسات ما در برابر تجارب زندگی نیز خود عاملی است که علت فراموشی یا یاد‌‌آوری را بیان می‌کند. چرا که به‌طور کلی مردم، حوادث ناخوشایند را به فراموشی می‌سپارند؛ ولی خاطره‌های دلپذیر را در ذهن، زنده نگاه می‌دارند. 

مغز می‌تواند کارهای گوناگونی فرا بگیرد و هرچه بیشتر پرورش یابد، از عهده کارهای بیشتری برآید. مغزهای بسیار ساده بعضی از حیوانات، آموزش را به‌گونه سطحی و ناپخته فرا می‌گیرد؛ ولی بشر که مغزی پیشرفته دارد، توانسته است بزرگ‌ترین توانایی‌ها را در زمینه فراگیری از خود نشان دهد. 

اما درباره این سوال که مغز چگونه و در کجا معلومات را انباشته می‌کند ـ همان‌گونه که گفتیم ـ هنوز دانشمندان از عهده یافتن یک پاسخ کافی به این سوال برنیامده‌اند. با این حال، چنین به نظر می‌رسد که احتمالا ضبط معلومات به قشر بیرونی مغز ارتباط داشته باشد؛ یعنی همان سطح چین و موج‌داری که قسمت بیشتر مخ را پوشانده است. 
هرگاه این قسمت بر اثر جریان ضعیف برق تحریک شود، خاطره‌های گذشته به ذهن انسان باز می‌آید. پس از این‌گونه محرک‌ها مغز را برمی‌انگیزانند تا خاطره‌ای را که از دیرباز در خود سپرده است، بار دیگر «تازه» گرداند. 

در ضمن، این نکته را نیز می‌دانیم که هرگاه برخی از نقاط مغز آسیب ببیند، حافظه انسان از دست می‌رود. حال آیا این نقاط همان محل ذخیره معلومات هستند؟ ما نمی‌دانیم؛ حتی نمی‌دانیم که مطالب به چه ترتیبی در مغز گنجانده می‌شوند. 
برخی از دانشمندان تصور کرده‌اند که این عمل نوعی فرایند شیمیایی است؛ یعنی یاخته‌های عصبی مطالب را پس از شماره‌ گذاری به طریق شیمیایی، در لابه‌لای خود جای می‌دهند. 

برخی دیگر از دانشمندان معتقدند که حافظه، بر اثر نوعی دگرگونی دایمی در بافت عصبی پدید می‌آید. 

پس حافظه نیز هنوز به عنوان یکی از اسرار زندگی بشر، باقی مانده است. 
منبع : دانشنامه رشد 



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۶ ، ۲۳:۰۳
111 111

مقدمه

از دیرباز آرزوی بشر دستیابی به منبعی از انرژی بوده که علاوه بر آنکه بتواند مدت مدیدی از آن استفاده کند، تولید پسماندهای خطرناک نیز در پی نداشته باشد. اکنون در هزاره سوم میلادی این آرزوی به ظاهر دست نیافتنی کم کم به واقعیت می‌پیوندد. اکنون بشر خود را آماده می‌کند تا با ساخت اولین رآکتور گرما هسته‌ای (همجوشی هسته‌ای) آرزوی نیاکان خود را تحقق بخشد. سوختی پاک و ارزان به نام هیدروژن انرژی تولیدی سرشار و پسماندی بسیار پاک به نامهلیوم. اکنون به واکنشهای گرما هسته‌ای و راهکارهای استفاده از آن می‌پردازیم. 



تصویر


خورشید و ستارگان

سالهاست که دانشمندان واکنشی را که در خورشید و ستارگان رخ داده و در آن انرژی تولید می‌کند کشف کرده‌اند. این واکنش عبارت است از ترکیب (برخورد) هسته‌های چهار اتم هیدروژن معمولی و تولید یک هسته اتم هلیوم. اما مشکلی سر راه این نظریه است. بالاترین دمایی که در خورشید وجود دارد مربوط به مرکز آن است که برابر 15ضرب در 10 به توان 6 می‌باشد. در حالی که در ستارگان بزرگتر این دما به 20 ضرب در ده به توان 6 می‌رسد. به همین خاطر تصور بر این است که آن واکنش معروف ترکیب چهار اتم هیدروژن معمولی و تولید یک اتم هلیوم در سایر ستارگان بزرگ نیست که باعث تولید انرژی می‌شود.

بلکه احتمالا چرخه کربن در آنها به کمک آمده و کوره آنها را روشن نگه می‌دارد. منظور از چرخه کربن آن چرخه‌ای نیست که روی زمین اتفاق می‌افتد، بلکه به این صورت است که ابتدا یک اتم هیدروژن معمولی با یک اتم 12C ترکیب می‌شود (همجوشی) و یک اتم 13N به همراه یک واحد پرتو گاما را آزاد می کند. بعد این اتم با یک واپاشی به یک اتم 13C به علاوه یک پوزیترون و یک نوترینو تبدیل می‌شود. بعد این 13C دوباره با یک اتم هیدروژن ترکیب می‌شود و 14N و یک واحد گاما حاصل می‌شود.

دوباره در اثر ترکیب این نیتروژن با یک هیدروژن معمولی اتم 15O و یک واحد گاما تولید می‌شود و 12C واپاشی کرده و 15N به علاوه یک پوزیترون و یک نوترینو را بوجود می‌آورد. و دست آخر با ترکیب 15N با یک هیدروژن معمولی 12C به علاوه یک اتم هلیوم بدست می‌آید. 



img/daneshnameh_up/9/9b/_ggttqq_P00545.jpg




دیدید که در این چرخه 12C نه مصرف شد و نه بوجود آمد، بلکه فقط نقش کاتالیزگر را داشت. این واکنشها به ترتیب و پشت سر هم انجام می‌شوند. و واکنش اصلی همان تبدیل چهار اتم هیدروژن به یک اتم هلیوم است. مزیت چرخه کربن این است که سرعت کار را خیلی بالا می‌برد. ولی اشکالی که دارد این است که در دمای حد اقل20 ضرب در ده به توان 6 شروع می‌شود. بنابراین احتمال زیادی می‌رود که در ستاره‌های بزرگتر چرخه کربن باعث تولید انرژی می‌شود. 

محصور سازی

یک تعریف ساده و پایه‌ای از همجوشی عبارت است از فرو رفتن هسته‌های چند اتم سبکتر و تشکیل یک هسته سنگین‌تر. مثلا واکنش کلی همجوشی که در خورشید رخ می‌دهد عبارت است از برخورد هسته‌های چهار اتم هیدروژن و تبدیل آنها به یک اتم هلیوم. تا اینجا ساده به نظر می‌رسد، ولی مشکلی اساسی سر راه است می‌دانید هسته از ذرات ریزی تشکیل شده است که پروتون و نوترون جزء لاینفک آن هستند. نوترون بدون بار و پروتون با بار مثبت که سایر بارهای مثبت را به شدت از خود می‌راند. مشکل مشخص شد؟ بله … اگر پروتونها (هسته‌های هیدروژن) یکدیگر را دفع می‌کنند، چگونه می‌توان آنها را در همجوشی شرکت داد؟

همانطور که حدس زدید راه حل اساسی آن است که به این پروتونها آن قدر انرژی بدهیم که انرژی جنبشی آنها بیشتر از نیروی دافعه کولنی آنها شود و پروتونها بتوانند به اندازه کافی به هم نزدیک شوند. حال چگونه این انرژی جنبشی را تولید کنیم؟ گرما راه حل خوبی است. در اثر افزایش دما جنب و جوش و به عبارت دیگر انرژی جنبشی ذرات بیشتر و بیشتر می‌شود، بطوری که تعداد برخوردها و شدت آنها بیشتر و بیشتر می‌شود. به نظر شما آیا دیگر مشکلی وجود ندارد؟ خیر ، مسئله اساسیتری سر راه است.

یک سماور پر از آب را تصور کنید. وقتی سماور را روشن می‌کنید با این کار به آب درون سماور گرما می‌دهید (انرژی منتقل می‌کنید). در اثر این انتقال انرژی دمای آب رفته رفته بالاتر می‌رود و به عبارتی جنب و جوش مولکولهای آب زیاد می‌شود. در این حالت بین مولکولهای آب برخوردهایی پدید می‌آید. هر مولکول که از شعله (یا المنت یا هر چیز دیگری) مقداری انرژی دریافت کرده است آنقدر جنب و جوش می‌کند تا بالاخره (به علت محدود بودن محیط سماور و آب) انرژی خود را به دیگری بدهد. مولکول بعدی نیز به نوبه خود همین عمل را انجام می‌دهد. بدین ترتیب رفته رفته انرژی منبع گرما در تمام آب پخش می‌شود و دمای آب بالا می‌رود. آیا وقتی بدنه سماور را لمس می‌کنیم هیچ گرمایی حس نمی کنیم؟ …بله حس می کنیم.

دلیلش هم برخورد مولکولهای پر انرژی آب با بدنه سماور و انتقال انرژی خود به آن. هدف ما از روشن کردن سماور گرم کردن آب بود نه سماور. امیدوارم تا اینجا پاسخ اولین مشکل اساسی بر سر راه همجوشی را دریافت کرده باشید. بله اگر اگر با صرف هزینه و زحمت بالا سوخت را به دمایی معادل میلیونها درجه کلوینبرسانیم آیا این اتمها آنقدر صبر خواهند کرد تا با دیگر اتمها وارد واکنش شوند یا در اولین فرصت انرژی بالای خود را به دیواره داده و آن را نابود می‌کند؟ بنابراین نیاز به محصور سازی داریم، یعنی باید به طریقی اجازه ندهیم که این گرما به دیواره منتقل شود. 



img/daneshnameh_up/2/22/_ggttqq_P00545B.jpg


رسیدن به دمای بالا

شروع واکنش همجوشی به دمای بسیار بالایی نیازمند است. درست است که دمای پانزده میلیون درجه دمای بسیار بالایی است و تصور بوجود آوردنش روی زمین مشکل و کمی هم وحشتناک می‌باشد، ولی معمولا در زندگی روزمره دور و برمان دماهای خیلی بالایی وجود دارند و ما از آنها غافلیم. مثلا وقتی در اثر اتصالی سیمهای برق داخل جعبه تقسیم می‌سوزد و شما صدای جرقه آنرا می‌شنوید و پس از بررسی متوجه می‌شوید که کاملا ذوب شده فقط بخاطر دمای وحشتناکی بوده که آن داخل بوجود آمده. این دما به حدود سی - چهل هزار درجه کلوین می‌رسد.

البته این دما برای همجوشی حکم طفل نی سواری را دارد. یا اینکه می‌توانیم با استفاده از ولتاژهای بسیار بالا قوسهای الکتریکی را از درون لوله‌های موئین عبور بدهیم. به این ترتیب دمای هوای داخل لوله که اکنون به پلاسما تبدیل شده به نزدیک چند میلیون درجه می‌رسد (که باز هم برای همجوشی کم است). یکی از بهترین راهها استفاده از لیزر است. می‌دانید که لیزرهایی با توانهای بسیار بالا ساخته شده‌اند. مثلا نوعی از لیزر به نام لیزر نوا (NOVA) می‌تواند در مدت کوتاهی انرژی معادل ده به توان پنج ژول تولید کند.

اما باز هم در کنار هر مزیت معایبی هست. مثلا این لیزر تبعا انرژی زیادی مصرف می‌کند که حتی با صرف نظر از آن مشکل دیگری هست که می‌گوید، اگر انرژی تولیدی لیزر در آن مدت کوتاه باید تحویل داده بشود پس برای برقرار ماندن معیار لاوسن (حالا که مدت زمان محصور سازی پایین آمده) باید چگالی بالاتر برود. که در این مورد از تراکم و چگالی جامد هم بالاتر می‌رود. 



img/daneshnameh_up/a/a9/_ggttqq_P00545C.jpg


انواع واکنشها

برای بهینه سازی کار رآکتورهای همجوشی و افزایش توان خروجی آنها راههای متعددی وجود دارد. یکی از این راهها انتخاب نوع واکنشی است که قرار است در رآکتور انجام بشود. واکنش زیر نوعی از واکنش همجوشی به صورتی است که در آن دو هسته سبک با یکدیگر واکنش داده و یک هسته سنگین‌تر را بوجود می‌آورند. یعنی حاصل ترکیب دو هسته دوتریم و تولید یک هسته ترتیم به علاوه یک هسته هیدروژن معمولی است. این واکنش انرژی ده می‌باشد. چون تفاوت انرژی بستگی هسته سنگین‌تر و هسته‌های سبکتر مقداری منفی است.

در این واکنش مقدار انرژی تولیدی برابر MeV4 می‌باشد. قبلا گفته شد که باید برای انجام همجوشی هسته‌ها به اندازه کافی به هم نزدیک بشوند. این مقدار کافی حدودا معادل 3 fm می‌باشد. چون در این فاصله‌ها انرژی پتانسیل الکتروستاتیکی دو دوترون در حدود MeV 0.5 هست پس می‌توانیم با این مقدار انرژی دادن به یکی از دوترونها دافعه کولنی بین دوترونها شکسته و واکنش را شروع کنیم که بعد از انجام مقدار MeV 4.5 تولید می شود (MeV 0.5 انرژی جنبشی به علاوه 4 MeV انرژی آزاد شده). 



img/daneshnameh_up/0/0a/Godakhtehastei.jpg
زنجیره پروتون_پروتون
پروتونها جهت تشکیل اتمهای هلیوم پیچیده‌تر
تصادم می‌کنند و گداخته می‌شوند. در این فرآیند
آنها ذراتی پر انرژی نظیر نوترینو ،
پوزیترون و فوترون آزاد می‌کنند.




می‌توانیم رآکتور خود را طوری طراحی کنیم که دور دیواره بیرونی آن لیتیوم مایع تحت فشار جریان داشته باشد. این لیتیوم مایع گرمای تولیدی اضافی را از واکنش گرفته و به آب منتقل می‌کند و با تبدیل آن به بخار باعث می‌شود که توربین و ژنراتور به حرکت در آیند و برق تولید بشود. 

اما چرا لیتیم؟

قبلا دیدید که مقرون به صرفه ترین واکنش در راکتور همجوشی واکنش دوتریم - ترتیم است. در این واکنش دیدید که یک نوترون پر انرژی تولید می‌شد. این مسأله یعنی نوترون زایی می‌تواند سبب تضعیف بخشهایی از رآکتور شود. از طرفی برای محیط زیست و مخصوصا سلامتی کسانی که در اطراف رآکتور فعالیت می‌کنند بسیار مضر است. اما اگر لیتیوم را به عنوان خنک کننده داشته باشیم این جریان لیتیم همچنین نقش مهم کند کنندگی را بازی خواهد کرد. به این صورت که با نوترون اضافی تولید شده در واکنش ترکیب شده و سوخت گران قیمت و بسیار کمیاب رآکتور رو که همان تریتیوم است تولید می‌کند. واکنش دقیق آن به شکل زیر است. البته در این مورد باید ضخامت لیتیوم مایع در جریان حداقل یک متر باشد. 

مباحث مرتبط با عنوان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۶ ، ۲۱:۵۷
111 111

حقایق علمی از روز قیامت

زمانیکه قرآن کریم سخن از روز رستاخیز می گوید به این معناست که خداوند تبارک وتعالی آن ‏روز را ‏برای ما به تصویرمی کشد....


زمانیکه قرآن کریم سخن از روز رستاخیز می گوید به این معناست که خداوند تبارک وتعالی آن روز را ‏برای ما به تصویرمی کشد، به صورتیکه گویا آن روزبزرگ رامی بینیم وشرایط آن روز را حس می ‏کنیم واصولایکی ازاهداف نزول قرآن کریم این بوده است که ما آن روز عظیم را بهتربشناسیم؛ چراکه ‏آن روزمهمترین روزدرحیات هریک ازماانسانهاست؛ به همین دلیل است که خداوندبلندمرتبه کتاب ‏خودراباآیه ای به پایان رسانده که درآن آیه به ما امرمی کند تقوای خدا پیشه کنیم وبرای روزقیامت تلاش ‏نماییم؛ خداوند درآخرین آیه ای که درقرآن کریم نازل فرمود می فرماید : (وَاتَّقُوا یَوْمًا تُرْجَعُونَ فِیهِ إِلَى ‏اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى کُلُّ نَفْسٍ مَا کَسَبَتْ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ) [البقرة: 281] ترجمه آیه : و از روزی بپرهیزید (و ‏بترسید) که در آن روز، شما را به سوی خدا بازمی‌گردانند؛ سپس به هر کس، آنچه انجام داده، به ‏طور کامل باز پس داده می‌شود، و به آنها ستم نخواهد شد.‏

با این حساب لازم است که هریک ازاعمال و رفتارخود راموردمحاسبه قراردهیم وبامرورآنهابه این ‏مسأله بیندیشیم که روزی برای مافراخواهد رسید که درآن روزباید درپیشگاه خداوند صاحب جلال ‏بایستیم ؛ به همین دلیل لازم است که از همین لحظه پاسخ های خود را درمورد رفتار وکردارخود آماده ‏نماییم زیرا خداوند عزوجل ازما سؤال خواهد نمود که با این قرآن عظیم چه کردیم ؟! خداوند حکیم در ‏آیه 44 سوره مبارکه ی زخرف درباره اینکه درقیامت درمورد قرآن کریم مورد پرسش وسؤال ‏قرارخواهیم گرفت می فرماید : (لَذِکْرٌ لَکَ وَلِقَوْمِکَ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ) ترجمه آیه : (واین قرآن) مایه ‏یادآوری تو و قوم تو است ؛ و بزودی (درباره آن) موردسؤال قرارخواهیدگرفت.‏

اما انسان ملحد دائما آن روز بزرگ را انکارمی کند و معتقد به این است که وقتی ازدنیا رفت همه چیز ‏پایان می یابد و ازاین رو خداوند تبارک و تعالی درآیات بسیاری ازقرآن کریم ازحوادث و پیشامدهای ‏روز رستاخیز سخن می گوید .‏

 

نکته عجیب در آیات فوق این است که خداوند سبحان دربیان احوالات آن روز استناد به حقایق علمی ‏میکند وبه پدیده های طبیعی عالم خلقت سوگند یاد می کند مبنی براینکه آن روز بزرگ حق است و به ‏وقوع خواهد پیوست ؛ روزی که هرکس خواهد دانست که چه چیزی به دست آورده ، مهیا کرده و پیش ‏فرستاده است و نیز چه آثاری از اعمال خود برجای گذاشته است .‏

وقتی در بسیاری از آیات شریفه قرآن کریم دقت می کنیم می بینیم که که خداوند علیم می فرماید :‏

‏(وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَدًا) [الکهف: 49] ترجمه آیه : همه اعمال خود را(درآن روز) ‏حاضر می‌بینند؛ و پروردگارت به هیچ کس ستم نمی‌کند. این آیه بدان معناست که در روز قیامت هر ‏انسانی اعمالش را می بیند ؛ گویی تمام اعمال و رفتارش در مقابل او قرار دارد وبه چشم یقین آنها را ‏مشاهده می نماید :(وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا) یعنی خداوند قادراین اعمال رادرمقابل او حاضرخواهد کرد ‏به طوریکه آنها را می بیند . درقرآن کریم آیات بسیاری وجود دارند که از روزقیامت واحوالات آن ‏روزسخن به میان آورده است ولی انسان کافرجز با مستندات علمی قانع نمی شود تا جاییکه برخی از ‏ملحدین می گویند : چگونه ممکن است که اعمال خود را درآن روزببینیم وچگونه امکان دارد که مثلا ‏پوست بدن انسان سخن بگوید ؟! خداوند تبارک و تعالی در پاسخ به این ابهامات می فرماید : (وَقَالُوا ‏لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنَا قَالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَهُوَ خَلَقَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ) [فصلت: ‏‏21]ترجمه آیه : آنها به پوستهای بدنشان می‌گویند: «چرا بر ضدّ ما گواهی دادید؟!» آنها جواب ‏می‌دهند: «همان خدایی که هر موجودی را به نطق درآورده ما را نیز گویا ساخته؛ و او شما را ‏نخستین بار آفرید، و بازگشتتان بسوی اوست. به همین دلیل خداوند عزوجل در دنیا نمونه هایی قرار ‏داده است تا ما از طریق آنها درک بهتری از احوالات آن روز داشته باشیم.‏

‏ به طور مثال خداوند سبحان درآیه ی 37 سوره رحمان می فرماید : (فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَکَانَتْ وَرْدَةً ‏کَالدِّهَانِ) [الرحمن: 37] ترجمه آیه : در آن هنگام که آسمان شکافته شود و همچون روغن مذاب ‏گلگون گردد.‏

این آیه ی شریفه در مورد شکافتن آسمان سخن می گوید واینکه آسمان به صورت" گلی همچون روغن ‏‏" خواهد شد . حال وقتی به نظرات دانشمندان معاصررجوع می کنیم در کمال شگفتی ملاحظه می کنیم ‏که اخترشناسان درسالهای اخیربه این نکته پی برده اند که وقتی ستارگان منفجرمی شوند تصویری زیبا ‏همچون تابلویی روغنی با رنگهای جذاب به وجود می آورند. البته وقتی چنین اشکالی درمقیاس عظیم در ‏خلال فروپاشی ستارگان رخ می دهد به طورکامل نمی تواند روزقیامت رابرای ما مجسم کند چراکه این ‏حادثه ی کیهانی تصویری کوچک از روز قیامت است ؛ به معنای دیگرتصویرانفجارستارگان درآسمان ‏تصویری کوچک از فروپاشی آسمان درآن روز بزرگ است . مابه طورطبیعی هرگز نمی توانیم " جمع ‏و پیچانده شدن " ( تکویر) خورشید یا انفجارآن را ببینیم ؛ خداوند دراین مورد می فرماید : (إِذَا الشَّمْسُ ‏کُوِّرَتْ) [التکویر: 1] ترجمه آیه : آن هنگام که خورشید جمع ودرهم پیچیده شود. ولی می توانیم ‏فروپاشی و مرگ ستارگان دیگررا ازروزنه ی تلسکوپهایی که روزانه هزاران عکس ازانفجارومرگ ‏دیگرستارگان کیهان دریافت می کنند مشاهده وآنالیز کنیم و این ، تصاویری کوچک از پایان هستی است ‏‏.‏

ازدیگرحوادث روزقیامت که خداوند حکیم درآیه ی 6 سوره ی مبارکه تکویربه آن پرداخته است ‏تغییرات مهمی است که برای دریاها واقیانوس ها اتفاق می افتد . خداوند عزوجل در این آیه می فرماید : ‏‏(وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ) ترجمه آیه: در آن هنگام که دریاها برافروخته شوند. یعنی دریاها گداخته می شوند ‏؛ اعراب در کاربرد کلمه ی "سجر" اصطلاحا می گویند : ( فلان شخص) تنور را مشتعل کرد یا ‏برافروخت ؛ یعنی آن را گداخت و درجه ی حرارتش را بالا برد . این مثال را زدیم تا بهتربتوانیم این ‏مسأله را تصورکنیم که این حادثه چگونه برای دریاها واقیانوس ها در روز رستاخیز به وقوع خواهد ‏پیوست .‏

حال به بررسی این حادثه  ازنظرعلم زمین شناسی می پردازیم : خداوند متعال دراعماق دریاها و ‏اقیانوس ها شکاف ها ، چاک ها ونقاطی را قرارداده است که ازآنها گدازه های مذاب از اعماق زمین به ‏بیرون می ریزد ودرست دراین زمان است که درجه حرارت آب به بیشترازهزاردرجه ی سانتیگراد ‏میرسد و گرمایش آن به شدت بالا می رود ؛ البته ناگفته نماند که این منظره نمی تواند روز قیامت رابه ‏طورکامل برای ما به تصویربکشد ولی حداقل تصویرکوچکی از حوادث آن روز عظیم  را برای ما به ‏نمایش می گذارد وبه همین دلیل خداوند یکتا درقرآن کریم به این پدیده ی طبیعی قسم یاد می کند و ‏میفرماید : (وَالْبَحْرِ الْمَسْجُور * إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ لَوَاقِعٌ) [الطور: 6-7] ترجمه آیه : وسوگند به دریای ‏مشتعل و برافروخته ؛ که عذاب پروردگارت واقع می‌شود.‏

این آیه دلالت براین امرمی کند که خداوند تبارک وتعالی از روز رستاخیز با زبان علمی سخن میگوید ‏واگرتأملی درآیات قرآن کریم داشته باشیم ملاحظه می کنیم که چنین آیاتی با اسلوب علمی در مورد روز ‏قیامت فراوان است .‏

کلمه ی (البحار) به معنای "دریاها" فقط در دو مورد برای روز قیامت درقرآن کریم به کاررفته است : ‏یکی در سوره ی تکویر: (وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ) [التکویر: 6] ترجمه آیه : وآنگاه که دریاها برافروخته ‏وشعله ورمی شوند؛ و دیگری در سوره ی انفطار که بعد از سوره ی تکویر آمده است : (وَإِذَا الْبِحَارُ ‏فُجِّرَتْ) [الانفطار: 3].ترجمه آیه : وآنگاه که دریاها منفجرمی شوند(وفوران می کنند)؛ این دو آیه ی ‏شریفه درصدر اسلام بهانه ای بود به دست بداندیشان وکسانیکه در قرآن کریم شک و تردید داشتند . آنان ‏با استناد به این دو آیه می گفتند : محمد (ص) فراموش کرده آنچه را که خود نوشته است !! زیرا یکبار ‏می گوید :   " سُجِّرَتْ " و بار دیگر می گوید : " فُجِّرَتْ " . البته این اتهام از پایه و اساس باطل بود ‏چراکه قرآن کریم کلام محمد صلی الله علیه وآله و سلم نیست بلکه کلام پروردگارمحمد (ص) است ؛ این ‏کتاب کلام همان خالق توانایی است که دریاها واقیانوس ها را آفرید وهم او به احوالات آنها داناتراست . ‏چنانچه دراین دو سوره دقت بیشتری کنیم اعجازی در ترتیب مراحل این انفجارخواهیم دید . ما می دانیم ‏چنانچه آب را ازنظرفیزیکی بررسی کنیم درمی یابیم که ازدوعنصرهیدروژن و یک عنصراکسیژن ‏تشکیل شده است وزمانیکه درجه حرارت آن به مقدارزیاد یعنی تا هزاران درجه سانتیگراد بالا می رود ‏دراین حالت این عناصر ازیکدیگرجدامی شوند وتشکیل مخلوطی گازی شکل را می دهند که به شدت ‏‏"قابلیت انفجار"دارد واین همان چیزی است که درآزمایشگاه هاهنگام تجزیه  الکتریکی آب اتفاق می ‏افتد؛ بدین صورت که حبابهای هیدروژن و اکسیژن ازهم جدا وتجمع پیدامیکنند که این مخلوط هیدروژن ‏واکسیژن به شدت قابلیت احتراق وانفجاردارد به طوریکه باکوچکترین جرقه ای منفجرمی شود.‏

بنابراین دریاهایی که خداوند تبارک وتعالی ازآنها سخن به میان آورده است بدین صورت است که دائما ‏ازبسترآنها گدازه های مذاب بیرون می ریزد وهزاران دهانه ی آتشفشانی و هزاران شکاف به بسترآنها ‏راه دارد . درقعراقیانوسها میادین و حوزه هایی وجود دارند که زمین شناسان آنها را "میادین آتش" ‏نامگذاری کرده اند واین میادین خود بوسیله حلقه ی بسیاربزرگی که حدودهزاران کیلومترطول دارد ‏احاطه شده است که ازآنها گدازه های آتشفشانی و موادمذاب به بیرون می ریزد به طوریکه ما دریا رابه ‏صورت شعله ورودرحال احتراق می بینیم وبه همین دلیل است که خداوند سبحان می فرماید : (وَالْبَحْرِ ‏الْمَسْجُورِ * إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ لَوَاقِعٌ) [الطور: 7] ترجمه آیه : و سوگند به دریای مشتعل و برافروخته ؛ که ‏عذاب پروردگارت واقع می‌شود.‏

‏ بنگرید که چگونه قرآن کریم بین دریای گرم شده و درحال اشتعال وعذاب خداوند درآتش جهنم ارتباط ‏برقرارمی کند والبته که عذاب الهی درقیامت بسیاربیشترازاین منظره خواهد بود ؛ بنابراین وقتی ‏روزقیامت فرامی رسد آتشفشانها دربستراقیانوسها فوران می کنند واین همان مطلب مهمی است که زمین ‏شناسان برآن اذعان دارند واین فقط یک فرضیه ی صرفا نظری نیست بلکه یک اصل علمی است زیرا ‏پوسته ی خارجی زمین بسیازنازک است و قطرآن کمتر از1% قطرزمین می باشد واین پوسته ی نازک ‏شامل صفحاتی است که به صورت مداوم درحرکت می باشند وهروقت دوصفحه حرکت می کنند ‏وازیکدیگر دور میشوند میلیونها تن از صخره های ملتهب وسنگ های مذاب که درجه حرارت آنها به ‏چندین هزار درجه سانتیگراد می رسد از زیربستراقیانوسها به بیرون می ریزند واز طریق این شکاف ‏ها خارج میشوند؛ پس بدون شک زمانی خواهد آمد که همان روز قیامت است ودرآن روزحرکت پوسته ‏ی زمین دچاراختلال ، ناآرامی ولرزش های شدید می شود وبعد ازآن است که برتعداد این شکافها افزوده ‏میشود ومقادیر فراوانی ازسنگ ها وگدازه های آتشفشانی بیرون می ریزد ودراین حالت است که درجه ‏حرارت دریاها و اقیانوسها به چندین هزاردرجه سانتیگراد می رسد وهمانطورکه اشاره کردیم این مسأله ‏سبب می شود که آب اقیانوسها تحت تأثیراین گرمای فزاینده به دوعنصراکسیژن وهیروژن تجزیه شود ‏وتشکیل یک مخلوط گازی قابل انفجاری را بدهد که درنهایت  منفجرمی شود ؛ درنتیجه وعده ی ‏خداوندسبحان تحقق می یابد : (وَإِذَا الْبِحَارُ فُجِّرَتْ) [الانفطار: 3] ترجمه آیه : وآنگاه که دریاها ‏منفجرشوند(وفوران کنند)؛بنابراین چنانچه درهرانفجاری دقت کنیم وآن راازنظرفیزیکی وشیمیایی  ‏بررسی نماییم ملاحظه می کنیم که وقوع هرانفجاری با افزایش درجه حرارت درآن ماده صورت ‏میگیرد ؛ یعنی ابتدا ایجاد گرمای زیاد وسپس انفجار واین همان چیزی است که قرآن کریم درمورد آن ‏سخن گفته است . ابتدا درسوره ی تکویر می فرماید : (وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ) [التکویر: 6]ترجمه آیه : ‏وآنگاه که دریاها شعله ور وبرافروخته شوند؛ وسپس دردر سوره ای که پس از آن می آید می فرماید : ‏‏(وَإِذَا الْبِحَارُ فُجِّرَتْ) [الانفطار: 3] ترجمه آیه : وآنگاه که دریاها منفجرشوند(وفوران کنند)؛ یعنی ابتدا ‏متلاطم شدن ، گداخته شدن ، افزایش درجه  حرارت و سپس انفجار!‏

بنابراین درترتیب این دوآیه هیچگونه خطای علمی به کارنرفته است ، همانگونه که درصدراسلام برخی ‏ملحدین و منکرین ادعا می کردند و می گفتند که محمد (ص) دچارخطا یا فراموشی گشته است !! چون ‏یکبارمی گوید " سُجِّرَتْ " وباردیگرمی گوید" فُجِّرَتْ " .... خیر ! دراینجا یک ترتیب علمی ازسوی ‏خداوند سبحان قرارداده شده است تا ما امروزه ودراین عصرآن را کشف کنیم تا دلیلی باشد برصدق این ‏قرآن و صدق روزقیامت .‏

بعد ازاینکه خداوند توانا حوادث روزقیامت مثل "جمع وبه هم پیچیدن " خورشید، "پراکنده شدن ‏ستارگان" وشعله ورشدن اقیانوسها" رابرای ما برمیشمرد میفرماید:(عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا أَحْضَرَتْ) [التکویر: ‏‏14]ترجمه آیه : (درآن روز) هرکسی خواهد دانست که چه چیزی (برای خویشتن) آماده و حاضرکرده ‏است؛ ودرسوره ای که بعد ازآن می آید می فرماید : إِذَا السَّمَاءُ انْفَطَرَتْ * وَإِذَا الْکَوَاکِبُ انْتَثَرَتْ * وَإِذَا ‏الْبِحَارُ فُجِّرَتْ * وَإِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ * عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ وَأَخَّرَتْ * یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ ‏الْکَرِیمِ) [ الانفطار: 1-6]ترجمه: آنگاه که آسمان شکافته شود؛وآنگاه که کواکب پراکنده شوند؛وآنگاه ‏که دریاها منفجرگردند(وفوران کنند)؛وآنگاه که قبرها زیروروگردند(ومردگان خارج شوند)؛(درآن ‏هنگام) هرکسی خواهد دانست که چه چیزپیش فرستاده وچه چیزی را برای بعد گذاشته است ؛ ای ‏انسان چه چیز تو را نسبت به پروردگارکریمت فریب داد(ومغرورساخت)؟! دراینجا به هدفی که ‏ازذکراین حقایق مورد نظرخداوند سبحان است می پردازیم و می دانیم که مخاطب همیشگی این آیات ‏کریمه ی قرآن انسانها و جنیان میباشند چراکه این دو مخلوق با این خطاب الهی می بایست متذکر ‏روزقیامت شوند وبرای آن روز بزرگ آماده گردند و توشه برگیرند . دراین راستاهنگامیکه به نظرات ‏دانشمندان وکشفیات علمی آنان رجوع می کنیم درکمال شگفتی می بینیم که آنها متفق القول تأکید بروقوع ‏حتمی حوادثی دارند که خداوند حکیم آنها را مختص روز قیامت می داند . مانند خورشید درخودش جمع ‏وپیچیده می شود ، کواکب درنهایت پراکنده ، خاموش وپنهان می شوند و زلزله ها زیاد می گردند .‏

خداوند تبارک وتعالی در این مورد می فرماید : (إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا * وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ ‏أَثْقَالَهَا) [الزلزلة: 1-2]ترجمه آیه: هنگامی که زمین شدیداً به لرزه درآید؛وزمین بارهای سنگین خود ‏را خارج سازد؛اگردراین آیه به کلمه ی " (أَثْقَالَهَا) " به معنی "موادسنگین زمین" دقت کنیم درمی یابیم ‏که این کلمه دلالت میکند براینکه درون زمین مواد سنگینی موجود می باشد . دانشمندان نیزاین مسأله را ‏مورد تأکید قرارداده اند وبراین عقیده اند که هرچه دراعماق زمین پایین ترمی رویم غلطت و تراکم مواد ‏افزایش می یابد یعنی تراکم مواد درلایه های بالایی کمتر ازتراکم مواد درلایه های پایینی است وهرچه ‏این عمق بیشترمی شود به همان نسبت تراکم مواد بالا می رود وبه همین دلیل سنگینی طبقات عمقی تر و ‏به قولی " ثقل " آن ها بیشتر می گردد واینچنین است که خداوند بلند مرتبه درسوره زلزال می فرماید : ‏‏(إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا * وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا * وَقَالَ الْإِنْسَانُ مَا لَهَا * یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا * ‏بِأَنَّ رَبَّکَ أَوْحَى لَهَا)ترجمه آیه: هنگامی که زمین به شدتً به لرزه درآید؛و بارهای سنگینش را خارج ‏سازد؛و انسان می‌گوید: «زمین را چه می‌شود (که این گونه می‌لرزد)؟!» در آن روز زمین تمام ‏خبرهایش را بازگو می‌کند؛چرا که پروردگارت به او وحی کرده است ؛این آیات درقرآن کریم هدفمند ‏بوده و هدف آن این است تا یادآوری کند که ای انسان!این حوادث به زودی برتو خواهد گذشت وسرانجام ‏درپیشگاه خداوند بلند مرتبه خواهی ایستاد تا پاسخگوی اعمال و رفتارخود باشی .وقتی به این آیه ی ‏شریفه درقرآن کریم مراجعه می کنیم آنجا که می فرماید : (وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا)ترجمه آیه : وآنچه ‏را انجام داده اند درمقابل خود حاضر می بینند؛ این پرسش برای برخی افراد مطرح می شود که ‏چگونه برای انسان ممکن است تا اعمالی را که زمانی در دنیا انجام داده است به صورت تمام و کمال در ‏مقابل خود حاضرببیند ؟!‏

پاسخ : نظریه ی نسبیت انیشتین می گوید : چنانچه ما بتوانیم با سرعت نورحرکت کنیم درآن صورت ‏‏"زمان" برای ما متوقف خواهد شد وچنانچه ازاین سرعت بالاتررویم درآن هنگام به گذشته بازخواهیم ‏گشت وبه صورت واقعی وعینی گذشته راخواهیم دید وبه همین دلیل است که خداوند حکیم می فرماید : ‏‏(وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا) واین اثبات علمی امکان رؤیت گذشته است . این حقایق علمی وسیله ای است ‏برای درک بهترازحوادث روزقیامت دراذهان وافکارما ؛ چراکه تفکرات انسان محدود است .من دوست ‏دارم براین نکته ی مهم تأکید کنم که بیان این حقایق علمی فقط وسیله ای برای تدبر درقرآن وفهم ‏بهترازآن است وباید بدانیم که این حقایق علمی حجتی برقرآن نیست ؛ یعنی ما این حقایق علمی را ازاین ‏نظربه کارنمی بریم که درقرآن کریم شک وتردید داریم یا اینکه ایمانمان ضعیف است ؛ خیر، بلکه این ‏حقایق را ازباب تدبردرکتاب خدا مورد تأمل قرارمی دهیم ؛ زیرا خداوند سبحان می فرماید: (وَیَتَفَکَّرُونَ ‏فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ)[آل عمران: 191]ترجمه ‏آیه : ودرخلقت آسمانها وزمین تفکرمی کنند(ومی گویند)ای پروردگارما تو این آسمانها وزمین را ‏بیهوده وعبث نیافریده ای ؛ تو( ازانجام کارهای عبث وبیهوده) پاک ومنزهی؛ پس ما را ازعذاب آتش ‏دوزخ محفوظ دار؛هنگامیکه درآفرینش آسمانها وزمین تفکرمی کنیم بدان معنی است که باید ماده ی ‏تشکیل دهنده ی آسمانها و زمین و مراحل خلقت آنها را مورد بررسی و کنکاش قراردهیم ولازم است تا ‏جهت حصول به این هدف،علوم فیزیک ، شیمی ، زمین شناسی ونجوم را موردمطالعه قراردهیم تا ‏بتوانیم دعوت پروردگارمان را درمورد تفکر درآسمانها وزمین جامه ی عمل بپوشانیم (وَیَتَفَکَّرُونَ). به ‏همین دلیل تمام آیاتی که درقرآن کریم ازحوادث روزرستاخیز سخن میگویند برای عبرت آموزی ‏ومتذکرشدن انسان است ؛به طورمثال زمانیکه می گوییم خداوند درمورد روزقیامت می فرماید : :(وَجُمِعَ ‏الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ) [القیامة: 9] ترجمه آیه : وخورشید وماه یکجاجمع شوند؛ ووقتی با استناد به این آیه به ‏نظرات دانشمندان غربی رجوع می کنیم درمی یابیم که آنان مباحث جدیدی را مطرح می کنند مبنی ‏براینکه زمانی فراخواهد رسید که خورشید ، ماه را خواهد بلعید به طوریکه این دو با هم یکی می شوند ؛ ‏البته ما نمی گوییم که این اتفاق همان روز قیامت است بلکه می گوییم که امکان علمی وقوع چنین پدیده ‏هایی که خداوند متعال درقرآن کریم ازآنها سخن به میان آورده است وجود دارد تا این مستندات علمی و ‏این آیات کریمه ی الهی دلیلی برای تردید کنندگان باشد تا بدانند که از وقوع روز رستاخیز گریزی نیست ‏و هرانسانی سرانجام اعمال و رفتارخود را درمقابل خویش حاضرخواهد یافت .‏

---------------------

به قلم: عبد الدائم الکحیل

www.kaheel7.com/fa

 

منبع:

 

 1- McGowen, Tom. Radioactivity: From the Curies to the Atomic Age, Watts, 1986.

2- Robinson, M.R. Our Universe, Scientific American, 1993.

3- A. Nordlund, P. Padoan, Star Formation and the Initial Mass Function, Springer Berlin / Heidelberg, 2003.

 4- E Papantonopoulos, The Physics of the Early Universe, Springer,2005.

5- Earthquake Facts and Statistics, http://www.usgs.gov/, 01 October 2007.

6- http://pubs.usgs.gov/publications/text/inside.html

7- Scientists Catch Underwater Volcanic Eruption "In Action" in Pacific Ocean Depths, The National Science Foundation, November 27, 2006.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۶ ، ۲۰:۱۱
111 111



دریافت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۶ ، ۱۹:۰۳
111 111

پدیده­ های اندکی در جهان ما وجود دارند که به نظر می­رسد بین خیال و واقعیت جا خوش کرده و در حال رفت ­و آمد هستند که نمونه بارز آن سیاه­چاله­ ها می­باشند. در واقع، اگر باورپذیر بودن پدیده­ ای را براساس دیدن و مشاهده آن بدانیم، براستی سیاه­چاله­ ها غیرقابل­ باور هستند. سیاه­چاله ها اشیاء بسیار پرجرمی هستند که حتی نور هم توان گریز از چنگال میدان گرانشی آنها را ندارد، این امر سبب می­شود که به طور مستقیم قابل رویت نباشند.

تصویر هنری از لحظه ی بلعیدن یک ستاره توسط سیاهچاله

تصویر هنری از لحظه ی بلعیدن یک ستاره توسط سیاهچاله

به گزارش بیگ بنگ، در هر حال، دانشمندان می­دانند که آنها وجود دارند. تا زمانی که سیاه­چاله ­ها غیر قابل­ رویت باشند، وجود خود را به وسیله گرانش قویی که دارند نشان می­دهند، اثرات هر کدام از آنها از طریق رفتار اشیائی که دور آنها می­چرخند، قابل مشاهده است. در حقیقت، امروزه این باور وجود دارد که کهکشان راه شیری یک سیاهچاله در مرکز خود دارد که جرم آن ۴ میلیون برابر جرم خورشید ما است.

سیاه­چاله­ ها چگونه شکل می­گیرند؟

عمومی ­ترین نوع سیاه­چاله، سیاه­چاله های ستاره­ ای هستند و زمانی که یک ستاره به اندازه کافی بزرگ تحت نیروی ناشی از گرانش در خود فرو ریزش میکند، شکل می­ گیرد. همه ستاره ­ها طول عمری دارند که وابسته به میزان سوختی است که برای سوزاندن در اختیار دارند. بنابراین تا زمانی که سوخت دارند، می­توانند در برابر خرد شدن حتمی ناشی از گرانش مقاومت کنند. اما وقتی که سوختشان به پایان برسد، گرانش غلبه پیدا کرده و ستاره از داخل منفجر می­شود و به یک سیاه­چاله بدل می­ گردد. البته اینطور هم نیست که تمامی ستارگان فروریخته به سیاه­چاله تبدیل گردند؛ همه چیز به اندازه و جرم آنها بستگی دارد. مثلا خورشید ما برای اینکه به سیاهچاله بدل شود، به اندازه ی کافی بزرگ نیست.

همه سیاه­چاله­ ها مثل هم به وجود نمی­ آیند

در مورد ستاره­ ها، زمانی که بخواهند به سیاهچاله تبدیل شوند سایز آنها اهمیت پیدا می­کند. سیاه­چاله­ های ستاره­ ای تنها یک نوع از سیاه­چاله­ ها هستند. همچنین سیاه­چاله­ های بسیار بسیار پرجرمی مانند سیاه­چاله واقع در مرکز کهکشان ما وجود دارند. این سیاه­چاله ­ها در حدود صدها هزار تا میلیاردها برابر اجرام خورشید ما هستند، و چگونگی شکل­ گیری آنها هنوز در حاله­ ای از ابهام باقی مانده و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.

black hole___فرضیه­ ای وجود دارد که احتمال می­دهد این سیاه­چال­ه ها نتیجه نیروهای گرانشی عظیمی است که طی مراحل اولیه تشکیل کل کهکشانها وجود داشته، به وجود آمده اند. همچنین برخی بر این باورند که سیاه­چاله­ های بسیار کوچکی وجود دارند که با اینکه جرمی به اندازه یک کوه دارند حتی از یک اتم بزرگتر نیستند. به هر حال، سیاهچاله هایی مانند اینها هنوز باید مورد آزمون و مشاهده قرار گیرند.

چه تعداد سیاه­چاله وجود دارد؟

به سختی می­توان گفت، اما کشفیات اخیر پیشنهاد می­کنند که این تعداد می­تواند بیشتر از چیزی باشد که قبلا تصور می شد. برای نمونه، دانشمندان سیاه­چاله­ های پنهانی را ردیابی کرده ­اند که به صورت غیرعادی خاموش هستند، همین موضوع تعیین مکان این نوع سیاهچاله را دشوار می­سازد. به گفته ی محققان احتمالا بیش از ۱۰۰ میلیون سیاهچاله ی ستاره ­ای فقط در کهکشان ما وجود دارد، البته با در نظر گرفتن تعداد سیاه­چاله­ های خاموش و نهان.

سیاه­چاله ­های فوق پرجرم (ابرسیاه­چاله­ ها) کمیاب تر هستند، ولی دلیلی وجود دارد که معتقد باشیم آنها نیز می­توانند بسیار پرتعدادتر از چیزی باشند که سابقا باور داشته­ ایم. مدلهای جدید از کیهان پیشنهاد می ­کنند که ابرسیاه­چاله­ ها ممکن است در خوشه ­های کهکشانی قرار داشته باشند، اگر این فرضیه درست باشد تعداد سیاهچاله ها را به طور چشمگیری افزایش می­دهد.

در صورت سقوط در سیاه­چاله چه اتفاقی می­ افتد؟

خبر خوب این است که سیاه­چاله ­ها برای بلعیدن سیارات به دنبال آنها در گشت و گذار نیستند. در واقع خطر این اتفاق، سیاره زمین را تهدید نمی­کند و برای سقوط درون یکی از آنها لازم است که شما مستقیما به دنبال یک سیاهچاله بگردید تا به این تجربه دست پیدا یابید. با این تفاسیر، اگر شما روزی درون یک سیاه­چاله سقوط کردید زنده نخواهید ماند تا داستان و تجربیات خود را بازگو کنید. زمانی که وارد نقطه ی بدون بازگشت سیاه­چاله که نامش “افق رویداد” است، می شوید، همه ی اتفاقات شوم و ترسناک رخ خواهد داد. اینجا جایی است که گرانش آنقدر قوی است که هیچ چیزی، حتی نور هم توان گریز از چنگال سیاهچاله را ندارد.

black_holeدر ابتدا بدن شما شروع به کشیده شدن(درازتر شدن) می­کند مانند ماده لزجی که درون تیوب خمیر دندان است، تا زمانی که از درون شکسته و از هم پاشیده می­ شوید تا تبدیل به جریانی از ذره­ های زیراتمی شوید. در نهایت، آنچه از شما باقی می مانده به سمت یک تکینگی فشرده می رود، جایی که قوانین فیزیکی که در حال حاضر می­دانیم حتی قادر به محاسبه ی آن نیستند. در مورد اینکه چه اتفاقی خواهد افتاد هر کسی حدس و گمان و محاسابت خود را داراست و نمی توان به طور قطع پاسخ داد.

تکینگی چیست؟

رمز و رازهایی که فیزیک تکینگی سیاه­چاله را فراگرفته، به یک سری حدس و گمانهای بسیار در مورد اینکه چه چیزی آنجا رخ می دهد، منجر می­ شود. جالب توجه است که سیاه­چاله­ ها تنها مکان هایی نیستند که تکینگی – جایی که گرانش به یک نقطه نامتناهی دست می یابد– در آنها یافت می­شود. این اعتقاد وجود دارد که خود بیگ بنگ از یک تکینگی آغاز شده است. این ارتباط رایج بین بیگ بنگ و سیاه­چاله­ ها به یک سری تئوری­های گستاخانه و هراس ­انگیز منجر شده، مانند ایده­ ای که می­گوید سیاه­چاله ­ها می توانند دروازه ی ورود به جهان های موازی دیگر باشند. برخی از دانشمندان پیشنهاد کرده ­اند که جهان ما ممکن است از درون سیاه­چاله­ ای مربوط به یک جهان بزرگتر شکل گرفته باشد. مکررا، از آنجایی که امکان نجات از سفر به تکینگی یک سیاه­چاله وجود ندارد، بنابراین ما در جهان خودمان یک طرفه گیر افتاده ­ایم، یا شاید رویداد دیگری در جریان باشد.

supermassive-black-holesاگر دو سیاه­چاله با هم برخورد کنند چه پیش خواهد آمد؟

فضا-زمان به خودی خود و به طور عینی در حال ارتعاش است، مانند یک موج آب روی یک دریاچه. اگرچه این ارتعاشات فضا-زمان یا امواج گرانشی اولین بار توسط نسبیت عام اینشتین پیش ­بینی شده بود، اما این امواج اینجا بر روی زمین برای نخستین بار در سال ۲۰۱۵ توسط تجهیزات لیگو-LIGO (رصدخانه موج گرانشی تداخل­ سنج لیزری) کشف و ردیابی شد. به گفته یدانشمندان این امواج گرانشی توسط دو سیاه­چاله در حال برخورد که در فاصله ۱٫۳ میلیارد سال نوری از زمین بودند، به وجود آمده اند. این یک کشف پیشرو و سدشکن است که به ما این امکان را می­دهد در جهان هستی بیشتر و عمیقتر نسبت به سابق جستجو و کشف کنیم، از طریق همین روش است که اشعه ایکس این اجازه را به ما می­دهد تا بدون باز کردن بدن انسان داخل آن را ببینیم. مححقان با مطالعه بر روی این امواج، می توانند نهایتا گره از رازهای سر به مهر در مورد اتفاقاتی که در سیاه­چاله­ ها رخ می دهد را بگشایند.

ترجمه: علی موسوی/ سایت علمی بیگ بنگ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۶ ، ۱۷:۵۹
111 111

شناخت آفریننده از زمره ی مهم ترین  جنبه های هدایت است، بلکه می توان گفت:کلیدی است که در را به روی دیگر جنبه های شناخت می گشاید. حتیاگر ما مسلمان باشیم و بدانیم که فرمانروا و فریادرسی حقیقی که پروردگار جهانیان است، کیست باز هم این شناخت عمومی نیازمند بسیاری  تفاصیل دیگر است تا مدلول این سخن دردل ما جای گرفته وتثبیت شود سپس انعکاس این فهم به شکل رابطه ای عمیق میام ما و پروردگارمان ظهور می کند.

به عنوان مثال هر گاه یکی از ما نسبت به شخصی شناختی کلی و عمومی داشته باشد به چشم یک فرد عادی به او می نگرد هم چون دیگر مردم و چیزی او را جلب توجه نمی کنذ، اما هنگامی که به آن شخص نزدیک تر شده و آگاهیش نسبت به او، توانایی هایش و یا پستی را که دارا می باشد ، افزایش یابد. این شناخت سبب افزایش  احترام و هیبت وارزش شخص شده و همین، نحوه ی رفتار با او را دگرگون می کند و بی شک شیوه ی برخورد حالا با گذشته بسیار متفاوت می شود.

 

شناخت ، راه (افزایش) ترس همراه با تعظیم

به هر میزان که شناخت نسبت به خداوند عزوجل حاصل شود به همان میزان ترس همره با تعظیماز ا حاصل می گردد. و به همان نسبت نیز مراقبت آدمی از رفتار و کردارش، و شتاب برای انجام کارهای نیک، و دوری از کارهای زشت و پلید حاصل می شود. آن چنان که در  دعا آمده: پروردگارا به قدری از ترس از خود را به ما اعطا کن که ما را از ارتکاب گناهان باز دارد.

«إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ لآیَاتٍ لِّأُوْلِی الألْبَابِ**الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللّهَ قِیَاماً وَقُعُوداً وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلاً سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» (آل عمران/190-191)

ترجمه :مسلّماً در آفرینش ( عجیب و غریب و منظّم و مرتّب ) آسمانها و زمین ، و آمد و رفت ( پیاپی ، و تاریکی و روشنی ، و کوتاهی و درازی ) شب و روز ، نشانه ها و دلائلی ( آشکار برای شناخت آفریدگار و کمال و دانش و قدرت او ) برای خردمندان است .* کسانی که خدا را ایستاده و نشسته و بر پهلوهایشان افتاده ( و در همه اوضاع و احوال خود ) یاد می کنند و درباره آفرینش ( شگفت انگیز و دلهره انگیز و اسرارآمیز ) آسمانها و زمین می اندیشند ( و نقشه دلربا و ساختار حیرتزای آن ، شور و غوغائی در آنان برمی انگیزد ، و به زبان حال و قال می گویند : ) پروردگارا ! این ( دستگاه شگفت کائنات ) را بیهوده و عبث نیافریده ای ؛ تو منزّه و پاکی ( از دست یازیدن به کار باطل ! ) ، پس ما را ( با توفیق بر انجام کارهای شایسته و بایسته ) از عذاب آتش ( دوزخ ) محفوظ دار .

 آیات فوق این مطلب را توضیح میدهند که تفکر در آفرینش آسمانها و زمین این نیکوکاران را به این شناخت هدایت نموده که « رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلاً» و این شناخت آنان را به سوی این ترس سوق داده که :« فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ».

 هنگامی که  در قرآن سخن موسی ( علیه السلام) هنگام خطاب به فرعون را می شنویم ، این معنی را کتوجه می شویم؛ آن جه که می فرماید :« وَأَهْدِیَکَ إِلَى رَبِّکَ فَتَخْشَى» نارعات/19

ترجمه :و تو را به سوی پروردگارت رهبری کنم ( و او را به تو بشناسانم ) تا تو ( از او ) اندیشناک و بیمناک گردی ( و خلاف نکنی ؟ )

و  فرعون خدوند را نمی شناسد لذا از او نمی ترسد و حسابی برایش باز نمی کند ، موسی ( علیه السلام) می خواهد که خدا را به فرعون بشناساند تا فرعون از او ترسیده و دست ازاعمالش بردارد. نوح( علیه السلام)  نیز با قومش چنین کرد:

«مَّا لَکُمْ لَا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقَاراً**وَقَدْ خَلَقَکُمْ أَطْوَاراً**أَلَمْ تَرَوْا کَیْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقاً**وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِیهِنَّ نُوراً وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجاً» ( نوح:13-16)

ترجمه :شما را چه می شود که برای خدا عظمت و شکوهی قائل نیستید؟**در حالی که خدا شما را در مراحل مختلف خلقت به گونه های گوناگونی آفریده است ( و در هر گام شما را رهبری و هدایت کرده ، و به شما لطف و عنایت نموده است )** مگر نمی بینید که خداوند چگونه هفت آسمان را یکی بالای دیگر آفریده است ؟**و ماه را در میان آنها تابان ، و خورشید را چراغ ( درخشان ) کرده است ؟

هنگامی که موسی ( علیه السلام)از پروردگارش پرسید: پروردگارا کدام یک از بندگانت نسبت به تو خشیت بیش تری دارند؟ پروردگارا فرمود: آن که نسبت به من آگاهی و شناخت بیش تری دارد.( أخرجه ابن المبارک فی الزهد؛ص75)

 

 چگونه خدا را بشناسیم؟

خداوند به ما خبر داده که : « لاَّ تُدْرِکُهُ الأَبْصَارُ»(انعام/103)

چشمها ( کُنْهِ ذات ) او را درنمی یابند.

و این که :« لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ»( شوری/11)

هیچ چیزی همانند خدا نیست.

و این که : « وَلَا یُحِیطُونَ بِهِ عِلْماً» ( طه /110)

ولی آنان از ( کار و بار و حکمت ) آفریدگار آگاهی ندارند .

…آری جز خدا،کسی خدا را نمی شناسد، هم چنان که رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: « نمی توانم تو را آن گونه که شایسته ی توست ، تعریف و تمجید نمایم، تو همان گونه ای که خود را تعریف و تمجید نموده ای.»

با این وصف خداوند سبحان بخشی از معلوماتی را که عقل ماتحمل دریافت آن را دارد به ما عرضه داشته ، به دو شیوه : 1. مطالبی را که در رابطه با اسما و صفاتش برایمان بیان داشته . 2. از خلال آثار و نشانه هایی که در آفریده ایش به وجود آورده است و به هر میزان که در در این آثار و نشانه تحقیق صورت گرفته و به اسما و صفات پیوند داده شود، آگاهی و شناخت حاصل می گردد . قاعده ای است که می گوید:« از روی نشانه هایشان شناخته می شوند» هنگامی که مردم، از شخصی به « نیکوکار» نام می برند، این  توصیف زمانی در دل تو تأثیر گذارست که نشانه های نیکوکاری آن فرد را می بینی … و هنگامی که آثار و نشانه های نیکوکاریش را با چشمان خود مشاهده کردی در حقیقت نسبت به صفتی که به ان شخص داده اند افزایش می یابد …« وَلِلّهِ الْمَثَلُ الأَعْلَىَ»(نحل/60)

و خدا دارای صفات عالیّه است.

ما نمی توانیم خداوند را دراین دنیا ببینیم، اما خداوند همه ی هستی این هستی را آ،ریده و ان را گوتهی بر خود قرار داه ، هم چنان که می فرماید:

« أَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ»( فصلت/53)

آیا ( برای برگشت کافران از کفر و مشرکان از شرک ) تنها این بسنده نیست که پروردگارت بر هر چیزی حاضر و گواه است ؟ ( چه حضور و شهادتی از این برتر و بالاتر که با خطّ تکوین ، دلائل قدرت و حکمت خود را بر روی همه ذرّات کائنات و وجود موجودات نگاشته است ؟ ) .

خداوند  به ما خبر داده که دارای نام ها و صفاتی نیکوست که آثار آن ها را در هستی و آ،ریده هایش به ودیعه نهاده است، بنابراین راه سهل و آسان جهت شناخت  خداوند عزوجل عبارت است از این که : نشانه های اسما و صفاتش را بشناسیم:

« وَفِی الْأَرْضِ آیَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَ** وَفِی أَنفُسِکُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ» ( ذاریات/20-21)

ترجمه :

در زمین دلائل و نشانه های فراوانی است برای کسانی که می خواهند به یقین برسند ( و از روی دلیل خدای را بشناسند و آثار قدرت او را ببینند ) .* و در خودِ وجود شما ( انسانها ، نشانه های روشن و دلائل متقن برای شناخت خدا و پی بردن به قدرت او ) است . مگر نمی بینید ؟

به هراندازه تحقیق و جستجو در خصوص این صفات صورت گیرد میزان آگاهی نسبت به خداوند افزایش می یابد و همین آگاهی بر قلب تأثیر نهاده و عبودیت و بندگی رو به فزونی می نهد.

 

نقش قرآن در شناخت خداوند

از مهم ترین ویژگی های قرآن آن است که خداوند را می شناساند و بیش ترین دایره ی کلام آن، معرفی خد و بیان اسماء و صفات و افعال اوست.

روشی را که قرآن در پیش گرفته تا بدین وسیله خداوند را از راه اسماء و صفاتش به مردم بشناساند در این موارد خلاصه می شود: 1 . آشنا شدن با آن صفت.

2. توصیف آن صفت.

3. ارائه ی آثار آن صفت.

4. نوع بندگی  ای که شایسته ی آن صفت است و چگ.نگی انجام آن بندگی، به همراه بیان صورت های انحراف از آن.

 

نمونه های اجرایی:

1.       قرآن   برای ما بیان داشته است که خداوند یگانه و یکتاست ( صفت یگانگی خدا.)

قرآن این صفت را به چند شیوه توصیف نموده است از جمله: خداوند سبحان شریکی ندارد ، هیچ فرمانروا و فریادرسی جز او نیست ، نزاده است و زاده نشده   است وکسی همتا و همگون او نمی باشد …

از جمله آثار این صفت:

این سخن خداوند :« لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا» ( انبیاء/22)

ترجمه :اگر در آسمانها و زمین ، غیر از یزدان ، معبودها و خدایانی می بودند و ( امور جهان را می چرخاندند ) قطعاً آسمانها و زمین تباه می گردید.

« مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِن وَلَدٍ وَمَا کَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذاً لَّذَهَبَ کُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ»( مومنون/91)

ترجمه :

خداوند نه فرزندی برای خود برگرفته است و نه خدائی با او ( انباز ) بوده است ، چرا که اگر خدائی با او می بود ، هر خدائی به آفریدگان خود می پرداخت ( و در نتیجه هر بخشی از جهان با نظام خاصّی اداره می گردید ، و این با وحدت نظامی که بر سراسر هستی حاکم است ، سازگار نمی بود ) و هر یک از خدایان ( برای توسعه قلمرو حکومت خود ) بر دیگری برتری و چیرگی می جست ( و نظام عالم از هم گسیخته می شد و جهان هستی به تباهی می کشید ) .

« هَذَا خَلْقُ اللَّهِ فَأَرُونِی مَاذَا خَلَقَ الَّذِینَ مِن دُونِهِ»( لقمان/11)

ترجمه :اینها ( که می نگرید و می بینید ) آفریده های خدایند ، شما به من نشان دهید آنانی که جز خدایند چه چیز را آفریده اند ؟ ( تا شایسته پرستش و شراکت در الوهیّت را داشته باشند )

قرآن ما را  به بندگی در خور و مناسب این صفت  راهنمایی فرموده که عبارتست از: یکتا و یگانه دانستن خداوند و عبادت خالصانه برای او.

خداوند می فرماید:« وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفَاء»( بینه/5)

ترجمه :در حالی که جز این بدیشان دستور داده نشده است که مخلصانه و حقگرایانه خدای را بپرستند و تنها شریعت او را آئین ( خود ) بدانند.

و ما را از شریک قرار دادن برای خدا برحذر داشته است

:« إِنَّ اللّهَ لاَ یَغْفِرُ أَن یُشْرَکَ بِهِ» (نساء/116)

بیگمان خداوند شرک ورزیدن به خود را ( از کسی ) نمی آمرزد.

مظاهر شریک قرار دادن برای خدا وعاقبت مشرکین در دنیا و آخرت را برایمان توضیح داده است و می فرماید:

« وَیَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ یَضُرُّهُمْ وَلاَ یَنفَعُهُمْ وَیَقُولُونَ هَؤُلاء شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللّهَ بِمَا لاَ یَعْلَمُ فِی السَّمَاوَاتِ وَلاَ فِی الأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا یُشْرِکُونَ»( یونس/18)

ترجمه :اینان غیر از خدا ، چیزهائی را می پرستند که نه بدیشان زیان می رسانند و نه سودی عائدشان می سازند ، و می گویند : اینها میانجیهای ما در نزد خدایند ( و در آخرت رستگارمان می نمایند ! ) بگو : آیا خدا را از وجود چیزهائی ( به نام بتان و انبازهای یزدان ) باخبر می سازید که خداوند در آسمانها و زمین سراغی از آنها ندارد ؟ ( مگر شما بتها را نماینده خدا نمی دانید ؟ آیا ممکن است خدا اگر نماینده ای می داشت از بودن آن بی خبر می گشت ، ولی شما باخبر از آن می شدید ؟ ! ) . خداوند منزّه ( از هرگونه انبازی ) و فراتر از آن چیزهائی است که مشرکان انبازشان می دانند .

 

2.       خداوند عزوجل بیان داشته که : با سخاوت و بخشنده  – روزی دهنده – احسان و نیکی کنند_ نیکوکار و عطا کننده نعمت هاست.

–          توصیف این صفت ها :« وَمَا بِکُم مِّن نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللّهِ» ( نحل/53)

آنچه از نعمتها دارید همه از سوی خدا است ( و باید تنها منعم را سپاس گفت و پرستید ).

نشانه های این صفت و آثار آن در هستی و وجود آدمی :

مثال هایی:

« قُلْ هُوَ الَّذِی أَنشَأَکُمْ وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِیلاً مَّا تَشْکُرُونَ» (ملک/23)

ترجمه :

خدا کسی است که شما را ( از عدم ) آفریده است ، و برای شما گوش و چشم و دل درست کرده است ( که وسیله کار و سعادت شما هستند . امّا شما این نعمتها را ) کمتر سپاسگزاری می کنید .

« وَسَخَّرَ لَکُم مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً مِّنْهُ» ( جاثیه/13)

و آنچه که در آسمانها و آنچه که در زمین است همه را از ناحیه خود ، مسخّر شما ساخته است .

« وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَکَا مِنکُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَداً » (نور/21)

اگر تفضّل و مرحمت الهی شامل شما نمی شد هرگز فردی از شما ( از کثافت گناه ، با آب توبه ) پاک نمی گردید.

 

 بندگی در خور و مناسب : شکرگزاری.

خداوند می فرماید:« وَاللّهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَیْئاً وَجَعَلَ لَکُمُ الْسَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» ( نحل/78)

ترجمه :

خداوند شما را از شکمهای مادرانتان بیرون آورد در حالی که چیزی ( از جهان دور و بر خود ) نمی دانستید ، و او به شما گوش و چشم و دل داد تا ( به وسیله آنها بشنوید و ببینید و بفهمید و نعمتهایش را ) سپاسگزاری کنید .

صورتهای انحراف از بتندگی: عدم شکرگزاری( کفران نعمت)

خداوند می فرماید:« وَضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً قَرْیَةً کَانَتْ آمِنَةً مُّطْمَئِنَّةً یَأْتِیهَا رِزْقُهَا رَغَداً مِّن کُلِّ مَکَانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللّهِ فَأَذَاقَهَا اللّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا کَانُواْ یَصْنَعُونَ» (نحل/112)

ترجمه :خداوند ( برای آنان که کفران نعمت می کنند ، داستان ) مردمان شهری را مثل می زند که در امن و امان بسر می بردند و از هر طرف روزیشان به گونه فراوان به سویشان سرازیر می شد ، امّا آنان کفران نعمت خدا کردند ، و خداوند به خاطر کاری که انجام دادند ، گرسنگی و هراس را بدیشان چشانید ( و نعمتها را از ایشان سلب گردانید و بلاها بدانان رسانید ) .

 

3- خداوند بیان داشته که براستی او توانا، و چیره و مسلط است.

–          توصیف این صفات : «وَاللّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ»(یوسف/21) خدا بر کار خود چیره و مسلّط است.

–          « وَلَکِنَّ اللّهَ یَفْعَلُ مَا یُرِیدُ»( بقره/253)  ولی خداوند آنچه را می خواهد ( از روی حکمتی که خود می داند ) انجام می دهد .

–          «إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ» (طلاق/3) خداوند فرمان خویش را به انجام می رساند و هر چه را بخواهد بدان دسترسی پیدا می کند .

–          آثار این صفات :

–          « هُوَ الَّذِی یُصَوِّرُکُمْ فِی الأَرْحَامِ کَیْفَ یَشَاءُ» ( آل عمران/6) او است که شما را در رحمهای ( مادران ) هر آن گونه که بخواهد شکل می بخشد ( و به صورتهای مختلف می آفریند ) .

« لِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ یَهَبُ لِمَنْ یَشَاءُ إِنَاثاً وَیَهَبُ لِمَن یَشَاءُ الذُّکُورَ** أَوْ یُزَوِّجُهُمْ ذُکْرَاناً وَإِنَاثاً وَیَجْعَلُ مَن یَشَاءُ عَقِیماً» شوری/50-49)

مالکیّت و حاکمیّت آسمانها و زمین از آن خدا است . هرچه بخواهد می آفریند . به هر کس که بخواهد دخترانی می بخشد و به هر کس که بخواهد پسرانی عطاء می کند …** و یا این که هم پسران می دهد و هم دختران . و خدا هر که را بخواهد نازا می کند .

–          بندگی مورد نظر : تسلیم شدن و فرمان برداری از خداوند عز وجل.

« قُل لاَّ أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعاً وَلاَ ضَرّاً إِلاَّ مَا شَاء اللّهُ وَلَوْ کُنتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لاَسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ وَمَا مَسَّنِیَ السُّوءُ» ( اعراف/188)

بگو : من مالک سودی و زیانی برای خود نیستم ، مگر آن مقداری که خدا بخواهد و ( از راه لطف بر جلب نفع یا دفع شرّ ، مالک و مقتدرم گرداند . ) اگر غیب می دانستم ، قطعاً منافع فراوانی نصیب خود می کردم ( چرا که با اسباب آن آشنا بودم ) و اصلاً شرّ و بلا به من نمی رسد ( چرا که از موجبات آن آگاه بودم . حال که از اسباب خیرات و برکات و از موجبات آفات و مضرّات بی خبرم ، چگونه از وقوع قیامت آگاه خواهم بود ؟ ) .

از جمله صورتهای انحراف از این بندگی:

هم چون این سخن خداوند:« وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالأُنثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً وَهُوَ کَظِیمٌ»( نحل/58)

ترجمه 🙁 دختران را مایه ننگ و سرشکستگی و بدبختی می دانستند ) و هنگامی که به یکی از آنان مژده تولّد دختر داده می شد ( آن چنان از فرط ناراحتی چهره اش تغییر می کرد که ) صورتش سیاه می گردید و مملو از خشم و غضب و غم و اندوه می شد .

 

4- خداوند خود را به سلطان و ملک توصیف میکند.

وصف این صفت: « لِّلَّهِ ما فِی السَّمَاواتِ وَمَا فِی الأَرْضِ» ( بقره/284) 

آنچه در آسمانها است و آنچه در زمین است ، از آن خدا است.

« لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»( حدید/2)

مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین از آن خدا است.

« قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْکَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلَىَ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»(آل عمران/26)

ترجمه :بگو : پروردگارا ! ای همه چیز از آن تو ! تو هر که را بخواهی حکومت و دارائی می بخشی و از هر که بخواهی حکومت و دارائی را بازپس می گیری ، و هر کس را بخواهی عزّت و قدرت می دهی و هرکس را بخواهی خوار می داری ، خوبی در دست تو است و بیگمان تو بر هر چیزی توانائی .

بندگی مطلوب : اطاعت از دستورات خدا.

خداوند میفرماید:« وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَن یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ»( احزاب/36)

هیچ مرد و زن مؤمنی ، در کاری که خدا و پیغمبرش داوری کرده باشند ( و آن را مقرّر نموده باشند ) اختیاری از خود در آن ندارند ( و اراده ایشان باید تابع اراده خدا و رسول باشد ) .

و یا می فرماید:

« إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُکُمْ أَن تُؤدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَکَمْتُم بَیْنَ النَّاسِ أَن تَحْکُمُواْ بِالْعَدْلِ» ( نساء/58)

ترجمه :بیگمان خداوند به شما ( مؤمنان ) دستور می دهد که امانتها را ( اعم از آنچه خدا شما را در آن امین شمرده ، و چه چیزهائی که مردم آنها را به دست شما سپرده و شما را در آنها امین دانسته اند ) به صاحبان امانت برسانید ، و هنگامی که در میان مردم به داوری نشستید این که دادگرانه داوری کنید .

صورتهایی از انحراف از این بندگی عبارتست از : نافرمانی و طغیانگری.

« وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ کَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ »(کهف/50)

ترجمه :

( ای پیغمبر ! آغاز آفرینش مردمان را برایشان بیان کن ) آن گاه را که ما به فرشتگان گفتیم : برای آدم سجده کنید . آنان جملگی سجده کردند مگر ابلیس که از جنّیان بود و از فرمان پروردگارش تمرّد کرد .

« وَمَن لَّمْ یَحْکُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ»( مائده/47)

و کسی که بدانچه خداوند نازل کرده است حکم نکند ، او و امثال او متمرّد ( از شریعت خدا ) هستند .

————————————

منبع: بازگشت به قرآن چرا و چگونه؟ /  نویسنده: مجدی الهلالی / مترجم:مجتبی دوروزی / انتشارات:نشر احسان /نوبت چاپ:اول 1389/http://eslahe.com

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۶ ، ۱۶:۳۲
111 111
پیوند یونی جاذبه‌ای است که بین یونهای مثبت و منفی وجود دارد و آنها را در یک ساختار بلورین به هم نگه می‌دارد. این پیوند ناشی از انتقال الکترون بین اتم هاست.


img/daneshnameh_up/5/59/ion-bond.gif


دید کلی

ترکیبات یونی متشکل از تعداد زیادی آنیون و کاتیون هستند که با طرح معین هندسی در کنار هم قرار گرفته‌اند و یک بلور بوجود می‌آورند. هر بلور ، به سبب جاذبه‌های منفی ـ مثبت یونها به هم ، نگهداشته شده است. فرمول شیمیایی یک ترکیب یونی نشانه ساده‌ترین نسبت یونهای مختلف برای به وجود آوردن بلوری است که از نظر الکتریکی خنثی باشد. 

img/daneshnameh_up/c/c8/Vakonesh_yoni.jpg

منبع : دانشنامه رشد
پیوند یونی IonicBond 

ماهیت یون

وقتی اتم‌ها به یون تبدیل می‌شوند، خواص آنها شدیدا تغییرمیکند. مثلا مجموعه‌ای از مولکولهای برم قرمز است. اما یونهای در رنگ بلورماده مرکب هیچ دخالتی ندارند. یک قطعه سدیم شامل اتم‌های سدیم‌ نرم است. خواص فلزی دارد و بر آب به شدت اثر می‌کند. اما یونهای  در آب پایدارند.

مجموعه بزرگی از مولکولهای کلر ، گازی سمّی به‌رنگ زرد مایل به سبز است، ولی یونهای کلرید  مواد مرکب رنگ ایجاد نمی‌کنند و سمّی نیستند. به همین لحاظ است که یونهای سدیم و کلر را به صورت نمک طعام می‌توان بدون ترس از واکنش شدید روی گوجه فرنگی ریخت. وقتی اتم‌ها به صورت یون در می‌آیند، ماهیت آنها آشکارا تغییر می‌کند. 

خواص مواد مرکب یونی

  • رسانایی الکتریکی :
    رسانایی الکتریکی مواد مرکب یونی مذاب به این علت است که وقتی قطب‌هایی با بار مخالف در این مواد مذاب قرار گیرد و میدان الکتریکی برقرارشود، یونها آزادانه به حرکت در می‌آیند. این حرکت یونها بار یا جریان را از یک‌جا به جای دیگر منتقل می‌کنند. در جسم جامد که یونها بی‌حرکت‌اند و نمی‌توانند آزادانه حرکت کنند، جسم خاصیت رسانای الکتریکی ندارد.

  • سختی :
    سختی مواد مرکب یونی به علت پیوند محکم میان یونهای با بار مخالف است. برای پیوندهای قوی انرژی بسیاری لازم است تا یون‌ها از هم جدا شوند و امکان حرکت آزاد حالت مذاب را پیداکنند. انرژی زیاد به معنی نقطه جوش بالا است که خود از ویژگی‌های مواد مرکب یونی است.

  • شکنندگی :
    مواد مرکب یونی شکننده‌اند. زیرا که ساختار جامد آنها آرایه منظمی از یونهاست. مثلا ساختار سدیم کلرید (NaCl) را در نظر بگیرید. هرگاه یک سطح از یونها فقط به فاصله یک یون در هر جهت جابجا شود، یونهایی که بار مشابه دارند درکنار یکدیگر قرار می‌گیرند و یکدیگر را دفع می‌کنند و چون جاذبه‌ای در کار نیست بلور می‌شکند. سدیم کلرید را نمی‌توان با چکش کاری ، به ورقه‌های نازک تبدیل کرد. با چنین عملی بلور نمک خرد و از هم پاشیده می‌شود.


img/daneshnameh_up/b/be/prop_ion.jpg


گروههای حاوی پیوند یونی

عناصرگروه IA (فلزات قلیایی)

یعنی Li ، Na ، K ، Rb ، Cs ، هر یک به ترتیب یک الکترون بیشتر از گازهای نجیب ، (He ، Kr ، Ne ، Ar ، Xe) دارند. اگر هر یک از این فلزات از هر اتم یک الکترون از دست بدهند، جزء باقیمانده آرایش الکترونی گاز نجیب متناظر خود را پیدا می‌کند. مثلا ، Li یک الکترون والانس در آرایش حالت پایه دارد. از دست دادن یک الکترون موجب می‌شود که Li ساختار الکترونی He را پیداکند. یک اتم Li که فقط دو الکترون و سه پروتونداشته باشد، بار +1 خواهد داشت.

یک اتم باردار مانند  یا یک گروه از اتم‌های باردار ، مانند گروه سولفات  را یون می‌گویند. 

عناصر گروه IIA (فلزات قلیایی خاکی)

هریک دو الکترون والانس دارند. پس برای اینکه mg ، ca ، sr ، ba ساختار گاز نجیب را به دست آورند اتم‌های هرعنصر باید دو الکترون از دست بدهند. از دست رفتن دو الکترون موجب می‌شود که دو پروتون درهسته خنثی نشده بماند. پس هر یون بار +2 خواهد داشت. برای جدا شدن سومین الکترون لازم است جفت الکترونهای تراز اصلی با انرژی پایین‌تر شکسته شود. این امر انرژی زیادتری می‌خواهد. جداشدن الکترونها از فلزات و تشکیل یونهای مثبت حاصل از آنها را می‌توان به راههای مختلف ترسیم کرد. 

پس جدا شدن یک الکترون از یک اتم معین جداشدن الکترونهای بعدی به ترتیب مشکلتر می‌شود. زیرا با از دست رفتن هر الکترون بار مؤثر زیادتری می‌شود و الکترونهای باقیمانده را محکمتر نگاه می‌دارد. بطور خلاصه یونهای مثبت وقتی تشکیل می‌شوند که اتم‌های فلزی یک الکترون (گروهIA ) دو الکترون (گروهIIA) و یا سه الکترون (گروهIIIA) به اتم‌های غیر فلزی می‌دهند. یونهای حاصل آرایش الکترونی یکسان با یک گاز نجیب دارند. 

عناصر گروه VIIA (هالوژنها)

یونهای مثبت در حضور یونهای منفی پایدار می‌شوند. خنثی شدن بار ، هر دو نوع یون را پایدار می‌کند. یونهای منفی پایدار ، از اتم‌هایی که شش یا هفت الکترون والانس دارند، تولید می‌شوند. اینگونه اتم‌ها آنقدر الکترون بدست می‌آورند تا ساختار گاز نجیب را پیدا کنند. مثلا اتم‌های عناصر گروه VIIA (هالوژن‌ها) هفت الکترون والانس دارند و هر یک ، یک الکترون می‌خواهند تا آرایش الکترونی یک گاز نجیب را پیدا کنند.

اگر اتم‌های F ، Cl ، Br ، I هر یک ، یک الکترون بدست آورند، یونهای حاصل یعنی  ،  ،  ،  به ترتیب آرایش الکترونی 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۶ ، ۱۶:۲۷
111 111
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۶ ، ۱۵:۵۱
111 111

1- از کدام یک برای ساخت عینک افراد دوربین استفاده می شود؟

1- آینه ی محدب         2- عدسی کاو           3- آینه ی تخت             4- عدسی کوژ


2- هنگامی که به حرارت بالای شعله نگاه می کنیم اجسام را دارای موج و به هم ریخته می بینیم . علت این پدیده چیست ؟

1- شکست نور       2- تجزیه ی نور توسط هوای گرم بالای شعله           3- خطای دید             4- بازتاب کلی نور


3-تنگ ماهی مانند .............. عمل کرده و ماهی درون آن .............. دیده می شود .

1- عدسی واگرا-کوچکتر          2- عدسی همگرا - بزرگتر                  3- عدسی همگرا - وارونه                         4- عدسی واگرا - مستقیم 


4-مکمل نور فیروزه ای کدام نور است ؟

1- سبز       2- قرمز             3- آبی             4 بنفش 


5- بازتاب کلی زمانی رخ مدهدکه نور از محیط ....... وارد محیط ....... می شود؟

1- رقیق- رقیق           2- غلیظ - غلیظ                3- غلیظ - رقیق           4- رقیق به غلیظ


   6- کدام یک جهت میدان مغناطیسی اطراف زمین است ؟

1- از قطب جنوب جغرافیایی به قطب شمال جغرافیایی

2- از قطب جنوب مغناطیسی به قطب شمال مغناطیسی

3- از قطب شمال جغرافیایی به قطب جنوب جغرافیایی

4-موارد 1و2


7- کدام یک درست است؟

1- می توان آهن ربای تک قطبی را در طبیعت به طور فراوان پیدا کرد

2- نوترون سبب ایجاد میدان مغناطیسی می شود 

3- مواد پلاستیکی را هرگز نمی توان آهنربا کرد

4-می توان آهن ربایی ساخت که سه قطب داشته باشد (NSN)یا( SNS)


8-کدام یک درست است ؟

1- مقاومت یک لامپ همیشه ثابت است

2- رابطه ی مقاومت با ولتاژ  مانند رابطه ی شدت جریان و ولتاژ است

3- مقاومت یک لامپ پس از روشن کردن افزایش می یابد

4- مقاومت لامپ با روشن کردن ابتدا افزایش سپس کاهش می یابد


9- با 10 گرم مس مفتولی به طول نیم متر ساخته ایم . اگر با همین مقدار مس مفتولی به طول دو متر بسازیم مقاومت مفتول دوم نسبت به مفتول اول برابر است با:

1- 4 برابر       2- 2 برابر             3- 8 برابر               4- 16 برابر


   10 - یک گلوله ی سبک کوچک رسانا را از سقف می آویزیم. کره ی رسانا با پایه ی عایق وبار الکتریکی  مثبت را به سمت چپ گلوله  ودستمان را به سمت راست گلوله نزدیک می کنیم. چه اتفاقی رخ خواهد داد؟( فاصله ی بین دست وگلوله و کره  و گلوله بسیار کم است)   

1- گلوله از کره دور خواهد شد .

2- گلوله حرکتی  نخواهد کرد.

3 گلوله بین کره ودست ما چندین بار رفت وآمد خواهد کرد.

4-گلوله به کره ی باردار خواهد چسبید 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۶ ، ۱۳:۵۹
111 111

تعریف پیوند کووالانسی:

پیوند کووالانسی پیوندی است که از مشارکت الکترونی حاصل می شود یعنی اتم هایی که برای رسیدن به آرایش الکترونی پایدار نیاز به دریافت اکترون دارند، الکترون های لایه آخر خود را با سایر اتم ها به اشتراک می گذارند.

در این شرایط انتقال کامل الکترون صورت نمی گیرد بلکه تنها یک جفت الکترون که به آن جفت الکترون پیوندی می گویند به هسته دو اتم تعلق می گیرد.

با توجه به شرایط تشکیل پیوند کووالانسی بدیهی است که این نوع از پیوند در نافلزات دیده شود. چرا که در لایه آخر خود ۵، ۶ یا ۷ الکترون دارند و تمایل زیادی برای دریافت الکترون در آن ها مشاهده می شود.

ظرفیت کووالانسی چیست؟

به تعداد الکترون هایی که هر اتم به اشتراک می گذارد، ظرفیت کووالانسی آن اتم می گوییم.

مثلا زمانی که پیوند کووالانسی میان دو اتم فلوئور ایجاد می شود، از آنجایی که این اتم در لایه آخر خود ۷ الکترون دارد، برای رسیدن به آرایش پایدار گاز نجیب، تنها به ۱ عدد الکترون نیاز دارد. بنابراین ظرفیت اتم فلوئور برابر با یک می باشد.

ترکیب مولکولی چیست؟

حاصل تشکیل پیوند کووالانسی میان دو اتم، ایجاد جاذبه ای است که اتم ها را کنار هم نگه می دارد و مولکولی ساخته می شود که به آن ترکیب کووالانسی یا ترکیب مولکولی می گویند.

مثال پیوند کووالانسی:

  • مولکول آب دارای ۲ پیوند کووالانسی بین اتم اکسیژن و هیدروژن است.
  • مولکول متان دارای ۴ پیوند کووالانسی بین اتم کربن و هیدروژن است.
  • مولکول آمونیاک دارای ۳ پیوند کووالانسی بین اتم نیتروژن و هیدروژن است.

انواع پیوند کووالانسی:

  1. پیوند کووالانسی یگانه:

در این نوع از پیوند تنها یک جفت الکترون به اشتراک گذاشته می شود.

مثلا پیوند بین دو اتم هیدروژن از نوع کووالانسی یگانه است چرا که هر اتم هیدروژن یک الکترون خود را به اشتراک گذاشته است.

پیوند کووالانسی یگانه

  1. پیوند کووالانسی دوگانه:

در این نوع از پیوند دو جفت الکترون به اشتراک گذاشته می شود.

مثلا پیوند بین دو اتم اکسژن از نوع کووالانسی دوگانه است. چرا که هر اتم اکسیژن در لایه آخر خود ۶ الکترون دارد، از این رو برای رسیدن به آرایش پایدار ، دو جفت الکترون خود را وارد واکنش می کند.

پیوند کووالانسی دوگانه

  1. پیوند کووالانسی سه گانه :

در این نوع از پیوند، سه جفت الکترون به اشتراک گذاشته می شود.

مثلا پیوندی که میان دو اتم نیتروژن ایجاد می شود، از نوع کووالانسی سه گانه است. چرا که هر اتم نیتروژن در لایه آخر خود ۵ الکترون دارد. از این رو برای ۸ تایی شدن به تشکیل سه جفت الکترون نیازمند است.

پیوند کووالانسی سه گانه

پیوند کووالانسی قطبی و ناقطبی :

اگر در پیوند کووالانسی میان دو اتم، الکترون اشتراکی توسط یکی از اتم ها بیش تر جذب شود، یعنی ابر اکترونی به صورت غیر یکنواخت توزیع شود، به آن پیوند کووالانسی قطبی می گویند.

از طرف دیگر اگر توزیع الکترون ها در اطراف اتم ها یکنواخت باشد، به آن پیوند کووالانسی ناقطبی می گویند.

پیوند کووالانسی قطبی و ناقطبی

مثلا پیوندی که میان کربن و هیدروژن در HCl ایجاد می شود، از نوع کووالانسی قطبی و پیوند میان دو اتم اکسیژن از نوع کووالانسی غیر قطبی است.

منبع:http://elmnama.com

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۶ ، ۱۳:۱۹
111 111