بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

آخرین نظرات

آیا به نظر شما صفر واقعا یعنی هیچ و نیستی؟

کمی فکر کنید.

شاید اگر به شما بگویند جهان از هیچ به وجود آمده نپذیرید. چون فکر می کنید هیچ(0)چیزی را در بر ندارد!

اما به نظر من هیچ(0) در واقع یعنی همه چیز و کل.

برای درک نظر من هیچ یا همان صفر را یک مجموعه بدانید ، و به عنوان کل به آن نگاه کنید.

در واقع صفر حاصل منفی بی نهایت تا مثبت بی نهایت است و اگر به درون مجموعه صفر برویم بی نهایت چیز می توانیم ببینیم.

به نظر من ممکن است جهان ما نیز همین گونه باشد ، یعنی فقط گوشه ای از بی نهایت!

البته جدا شدن جهان ما از بقیه توسط خداوند انجام شده است!

این نظر من بود امیدوارم مفهوم را رسانده باشم.  


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۸ ، ۲۳:۲۳
111 111

بیگ بنگ: دانشمندان به شواهدی دست یافته‌اند که نشان‌ می‌دهد ماده‌ تاریک می‌تواند در اثر فرآیندهای ستاره‌زایی در کهکشان‌ها گرم شده و حرکت کند. این یافته‌ها نخستین شواهد دیداری برای پدیده‌ای به نام “گرمایش ماده‌ تاریک” و همچنین سرنخ‌های تازه‌ای دربارۀ چیستی ماده‌ی تاریک را برای ما فراهم می‌کند. 

cec
ماده‌ی تاریک در یک کهکشان کوتوله-شبیه‌سازی در برابر واقعیت

در پژوهش تازه، دانشمندان دانشگاه سری، دانشگاه کارنگی ملون، و بنیاد فناوری فدرال زوریخ به جستجوی شواهد ماده‌ تاریک در مرکز کهکشان‌های کوتولۀ فضای نزدیک پرداخته‌اند. کهکشان‌های کوتوله کهکشان‌های کوچک و کم‌نوری‌اند که به طور معمول به گرد کهکشان‌های بزرگ، مانند راه شیری خودمان می‌گردند. این کهکشان‌ها احتمالا سرنخ‌هایی در خود دارند که می‌توانند در شناخت سرشت ماده‌ تاریک به ما کمک کند.

گمان می‌رود ماده‌ تاریک بیشتر جرم کیهان را ساخته باشد، با این حال چون به شیوۀ ماده‌ معمولی با نور برهم‌کنش انجام نمی‌دهد، تنها از روی اثرهای گرانشی‌اش می‌توان آن را شناسایی کرد. ولی شاید کلید بررسی آن در چگونگی فرآیندهای ستاره‌زایی در کهکشان‌ها باشد. هنگامی که ستاره‌ها پدید می‌آیند، بادهای نیرومند می‌تواند گاز و غبار را از قلب کهکشان به بیرون براند. از همین رو قلب کهکشان‌ها جرم کمتری دارد، که این بر میزان گرانشی که توسط ماده‌ تاریکِ باقی‌مانده حس می‌شود تاثیر می‌گذارد. با گرانشِ و کششِ کمتر، مادۀ تاریک انرژی می‌گیرد و از مرکز کهکشان بیرون می‌رود، اثری که به نام “گرمایش ماده‌ تاریک” شناخته می‌شود.

این اخترفیزیکدانان میزان ماده‌ تاریک در مرکز ۱۶ کهکشان که تاریخچۀ ستاره‌زایی گوناگونی داشتند را اندازه‌گیری کردند. آنها پی بردند که کهکشان‌هایی که مدت‌ها پیش فرایندهای ستاره‌زایی‌شان متوقف شده ماده‌ تاریک بیشتری در مرکز خود دارند تا کهکشان‌هایی که هنوز دارند ستاره می‌سازند. این تاییدی بر این نظریه است که کهکشان‌های پیرتر گرمایش ماده‌ تاریکِ کمتری دارند.

پروفسور جاستین رید، نویسنده‌ی اصلی پژوهش از دانشگاه سری می‌گوید: «ما یک ارتباط واقعا چشمگیر میان مقدارِ ماده‌ تاریک در مرکز این کهکشان‌های کوتوله، و میزان ستاره‌زایی‌هایی که در زندگی‌شان داشته‌اند یافتیم. به نظر می‌رسد ماده‌ تاریک در مرکز کوتوله‌های ستاره‌ساز دچار گرمایش شده و از مرکز به بیرون رانده شده‌اند.» این یافته‌ها محدوده‌ی مدل‌های ماده‌ تاریک را تنگ‌تر می‌کنند: ماده‌ی تاریک باید بتواند کهکشان‌های کوتوله‌ای بسازد که طیفی از چگالی‌ها در مرکزشان دارند، و این چگالی‌های گوناگون هم باید با میزان ستاره‌زایی کهکشان ارتباط داشته باشد.

پرفسور متیو واکر، یکی از نویسندگان پژوهش از دانشگاه کارنگی ملون هم می‌افزاید: «این پژوهش می‌تواند گواه آشکاری باشد که ما را یک گام به شناخت چیستی ماده‌ تاریک نزدیک‌تر می‌کند. این که ماده‌ تاریک می‌تواند گرم شده و حرکت کند، انگیزۀ ما برای جستجوی ذرۀ ماده‌ تاریک را بیشتر می‌کند.» این دانشمندان امیدوارند پژوهش خود را گسترش داده و چگالی ماده‌ تاریک در مرکز کهکشان‌های کوتوله‌ی بیشتری را اندازه بگیرند، و در این روند، طیف گسترده‌تری از مدل های ماده‌ی تاریک را بیازمایند. جزئیات بیشتر این پژوهش در ماهنامه‌ انجمن سلطنتی اخترشناسی منتشر شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۸ ، ۱۶:۴۲
111 111

کشف معمای ستارگان مغناطیسی


دانشمندان با استفاده از تلسکوپ خیلی بزرگ موفق به کشف راز چگونگی شکل‌گیری مگنتارها یا مغنااخترهای کیهان شدند.

دانشمندان با استفاده از تلسکوپ خیلی بزرگ موفق به کشف راز چگونگی شکل‌گیری مگنتارها یا مغنااخترهای کیهان شدند.

به گزارش سرویس علمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، مغنااخترها ستارگان نوترونی فوق‌العاده متراکم و بسیار مغناطیسی هستند که می‌توانند زمانی که ستاره‌ای به ابرنواختر تبدیل می‌شود، شکل گیرند.

این اجرام کیهانی بی‌نهایت نادر هستند و تاکنون تعیین این موضوع که آن‌ها چگونه و چرا شکل می‌گیرند، دشوار بوده است. با این حال، به لطف داده‌های جمع‌آوری‌شده توسط تلسکوپ خیلی بزرگ در رصدخانه پارنال آژانس فضایی اروپا واقع در شیلی، منجمان مدعی‌اند پرده از راز این معمای بزرگ برداشته‌اند.

مغنااختر، نوع نادری از ستاره نوترونی است و میدان مغناطیسی فوق‌العاده قدرتمندی را به نمایش می‌گذارد که قوی‌ترین میدان از نوع خود در جهان است. این ستارگان نه تنها دارای چنین میدان قوی هستند، بلکه مانند دیگر ستارگان نوترونی، هم بسیار کوچک و هم فوق‌العاده متراکم بوده تا جایی که یک قاشق چای‌خوری از ماده یک ستاره نوترونی دارای جرمی برابر یک میلیارد تن (tonnes) است. آن‌ها زمانی شکل می‌گیرند که ستارگان عظیم تحت وزن گرانش‌شان فرو می‌پاشند.

چندین مغناطیس در کهکشان راه شیری وجود دارند اما مغنااختری که توسط تلسکوپ خیلی بزرگ مطالعه شده، در خوشه ستاره‌ای Westerlund 1 در صورت فلکی جنوبی آرا (Ara) قرار دارد که در فاصله 16 هزار سال نوری از زمین واقع شده است.

ستاره‌ای که این مغنااختر از آن تشکیل شده، 40 برابر بزرگ‌تر از خورشید است و انتظار می‌رود ستارگان به این اندازه زمانی که فرو می‌ریزند (مرحله نهایی برای یک ستاره در حال مرگ) سیاهچاله‌ای را شکل دهند.

این حقیقت که ستاره موردمطالعه موسوم به CXOU J1664710.2-455216، حین فروپاشی‌اش به یک مغنااختر تبدیل می‌شود، معمایی است که سال‌ها دانشمندان را سردرگم کرده است.

در سال 2010 پیشنهادی ارائه شد که بر اساس آن، این ستاره منفرد در واقع از طریق تعامل دو ستاره عظیم شکل گرفته که حول یکدیگر و آن‌ قدر نزدیک می‌چرخند که می‌توانند در درون مدار زمین حول خورشید جای گیرند.

تاکنون دانشمندان قادر به شناسایی ستاره دوم در مدل ستاره دوگانه پیشنهادی نبودند. با این حال، تیمی از منجمان با استفاده از تلسکوپ خیلی بزرگ قادر به مطالعه خوشه ستاره‌ای شدند که مغنااختر در آن قرار داشت و موفق شدند ستاره دوم را کشف کنند؛ آن‌ها این ستاره را Westerlund 1-5 نامگذاری کرده‌اند. تیم علمی توانست مدلی را برای چگونگی شکل‌گیری مغنااخترها ارائه دهد.

با استفاده از داده‌های جمع‌آوری‌شده در ارتباط با مغنااختر خوشه ستاره‌ای Westerlund 1 و مطالعه ستاره دوم، هم‌اکنون تصور می‌شود که چرخش سریع و انتقال جرم بین ستارگان دوگانه در شکل‌گیری ستاره‌های نوترونی نادر موسوم به مغنااختر کلیدی بوده و بدین ترتیب معمای بزرگ نجومی حل شد.

منبع: ایسنا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۸ ، ۱۴:۱۳
111 111

به طور رایج تصور می‌شود که بیگ بنگ آغاز همه چیز بوده است: حدود ۱۳٫۸ میلیارد سال پیش، جهان قابل مشاهده متولد شد و به چیزی که امروزه شاهد آن هستیم انبساط پیدا کرد. اما قبل از بیگ بنگ چه بود؟

before big bangبه گزارش بیگ بنگ، پاسخ کوتاه: نمی‌دانیم. پاسخ طولانی: چیزهای زیادی می‌توانست وجود داشته باشد که هر کدام به شیوۀ خود دارای پیچیدگی‌های ذهنی خاصی است.

در آغاز

اولین چیزی که باید درک کنیم این است که بیگ بنگ واقعأ چه بوده است. شان کارول، فیزیکدان نظری در موسسه فناوری کالیفرنیا و نویسنده کتاب «تصویر بزرگ» منشأ حیات، معنا و خود جهان» گفت: «بیگ بنگ یک لحظه در زمان است» بنابراین، تصویر یک ذره‌ی کوچک ماده که ناگهان به خلأ منفجر می‌شود را دور بیندازید. به گفتۀ کارول، ممکن است جهان در لحظۀ بیگ بنگ به شدت کوچک بوده باشد.

قطعأ هر چیزی در جهان ِ قابل مشاهدۀ امروز – یک کره با قطر تقریبی ۹۳ میلیارد سال نوری حداقل حاوی ۲ تریلیون کهکشان است. اما چیزهای زیادی در خارج از جهان قابل مشاهده وجود دارد که زمینی‌ها قادر به مشاهدۀ آنها نیستند، زیرا از لحاظ فیزیکی برای نور امکانپذیر نیست که ظرف ۱۳٫۸ میلیارد سال خیلی دور سفر کرده باشد.

به گفته‌ کارول، از این رو، این امکان وجود دارد که جهان در لحظۀ بیگ بنگ خیلی کوچک یا خیلی بزرگ بوده باشد زیرا هیچ روشی برای مشاهدۀ چیزهایی در گذشته که حتی امروزه قادر به مشاهده‌ آنها نیستیم وجود ندارد. تنها چیزی که واقعأ می‌دانیم این است که همه چیز خیلی خیلی متراکم بوده و این تراکم به سرعت کاهش پیدا کرد.

در نتیجه، واقعأ هیچ چیزی در خارج از جهان وجود ندارد زیرا طبق تعریف، جهان همه چیز است. بنابراین، در لحظه‌ی بیگ بنگ، همه چیز متراکم‌تر و داغ‌تر از الان بود اما «بیرون» بیگ بنگ بیشتر از چیزی که امروز می‌بینیم نبود. کارول گفت که می‌توانید یک نگاه الهی اتخاذ کرده و تصور کنید که می‌توانستید در خلأ بایستید و به جهان نوزاد سرگردان درست قبل از بیگ بنگ نگاه کنید ،اما این کار غیرممکن است. جهان در فضا انبساط پیدا نکرد بلکه خودِ فضا انبساط پیدا کرد.

وی افزود: «مهم نیست شما در کجای جهان قرار دارید، اگر به ۱۴ میلیارد سال پیش بازگردید، به نقطه‌ای به شدت داغ، متراکم و با سرعت در حال انبساط خواهید رسید.» هیچکس دقیقأ نمی‌داند که تا یک ثانیه پس از بیگ بنگ چه اتفاقی افتاده است، یعنی وقتی جهان به اندازه‌ای خنک شد که پروتون‌ها و نوترون‌ها با هم برخورد کرده و به هم چسبیدند. بسیاری از دانشمندان تصور می‌کنند که جهان در آن ثانیۀ اول، در فرآیند انبساط نمایی به نام تورم درگیر شده است. این کار تار و پود فضا-زمان را تشکیل داده و می‌تواند توضیح دهد که چرا ماده به این اندازه یکنواخت در جهان امروزی پراکنده شده است.

قبل از بیگ بنگ

این امکان وجود دارد که قبل از بیگ بنگ، جهان در کشش بینهایتِ یک مادۀ متراکم به شدت داغ درگیر بوده باشد که در یک حالت ثابت بوده و بدین ترتیب بیگ بنگ رخ داده است. این جهان ِ به شدت متراکم با مکانیک کوانتومی (فیزیک در مقیاس به شدت کوچک) اداره می شد، سپس بیگ بنگ لحظه‌ای را نمایش داد که فیزیک کلاسیک محرک اصلی تکامل جهان بود.

از نظر استیون هاوکینگ، این لحظه تمام چیزی است که برایمان اهمیت دارد: قبل از بیگ بنگ، رویدادها غیرقابل اندازه‌گیری بودند و در نتیجه نمی‌توان آنها را تعریف کرد. هاوکینگ آن را فرضیۀ بدون مرز می‌نامند: او گفت که فضا و زمان محدود است، اما هیچ مرز یا نقاط آغاز و پایانی ندارد، همانطور که سیارۀ زمین محدود است، اما هیچ لبه‌ای ندارد. به گفته وی: «از آنجاییکه رویدادهای قبل از بیگ بنگ هیچ پیامد قابل‌مشاهده‌ای ندارند، می‌توان آنها را از نظریه خارج کرد و گفت که زمان در لحظۀ بیگ بنگ، آغاز شده است.»

یا شاید چیز دیگری قبل از بیگ بنگ وجود داشته که ارزشِ پرداختن را داشته باشد. یک ایده این است که بیک بنگ آغاز زمان نبوده، بلکه یک لحظه از تقارن بوده است. در این ایده، قبل از بیگ بنگ، یک جهان دیگر وجود داشته که شبیه این جهان بوده، اما آنتروپی بجای آینده به سمت گذشته افزایش پیدا کرده است.

به گفتۀ کارول، افزایش آنتروپی یا افزایش بی‌نظمی در یک سیستم ضرورتأ “پیکان زمان” نام دارد، بنابراین در این جهان آینه‌ای، زمان مخالف با زمان در جهان مدرن طی می‌شود و جهان ما در گذشته خواهد بود. طرفداران این نظریه همچنین بیان می‌کنند که خواص دیگر جهان در این جهان آینه‌ای منعکس شده است. برای مثال، فیزیکدان دیوید اسلوان در وبلاگ علمی دانشگاه آکسفورد نوشت: «عدم‌تقارن‌ در مولکول‌ها و یون‌ها (به نام کایرالیتی) در جهت‌های مخالفی با عدم‌تقارن‌ در جهان ما قرار دارند.»

یک نظریۀ دیگر در این زمینه بیان می‌کند که بیگ‌بنگ آغاز همه چیز نبوده است، اما فقط یک لحظه از زمان بوده که جهان از دورۀ انقباض به دورۀ انبساط تغییر پیدا کرده است. مفهوم «جهش بزرگ» بیان می‌کند که با انبساط، انقباض و مجددأ انبساط جهان، ممکن است بیگ بنگ‌های نامحدودی رخ داده باشد. مشکل این ایده‌ها این است که هیچ توضیحی برای علت یا چگونگی برخوردِ جهانِ در حال انبساط و بازگشت به حالت آنتروپی پایین وجود ندارد.

کارول و همکارش جنیفر چن دیدگاهِ پیش از ‌بیگ بنگ خاص خودشان را دارند. در سال ۲۰۰۴، فیزیکدانان بیان کردند که شاید جهان فرزند یک جهان مادر بوده باشد که کمی از فضا-زمان از آن جدا شده باشد. کارول گفت که شبیه فروپاشی یک هستۀ رادیواکتیو به نظر می‌رسد: وقتی یک هسته فروپاشی می‌شود، یک ذرۀ آلفا یا بتا را بیرون پرتاب می‎کند. جهان والد نیز می‌تواند همین کار را انجام دهد، به استثناء اینکه به جای ذرات، جهان‌های نوزاد را شاید به طور بی‌نهایت به بیرون پرتاب می‌کند. این جهان‌های نوزاد جهان‌های موازی هستند و با یکدیگر تعامل برقرار نمی‌کنند یا بر هم تأثیر نمی‌گذارند.

ممکن است تمام این گفته‌ها توهم باشند – بخاطر اینکه دانشمندان هنوز راهی برای بازگشت به نوزادِ بیگ بنگ نیز پیدا نکرده‌اند. اگرچه به گفته‌ی کارول هنوز فضا برای کاوش وجود دارد. کشف امواج گرانشی ناشی از برخوردهای کهکشانی قدرتمند در سال ۲۰۱۵ این احتمال را به وجود می‌آورد که این امواج برای حل اسرار بنیادی دربارۀ انبساط جهان‌ها در آن ثانیه‌ اول قابل استفاده باشند. فیزیکدانان نظری نیز سعی کردند پیش‌بینی‌های دقیق‌تری دربارۀ عملکرد نیروهای کوانتومی مثل گرانش کوانتومی انجام دهند. کارول گفت: «ما حتی نمی‌دانیم به دنبال چه چیزی می‌گردیم، مگر اینکه یک نظریه داشته باشیم.»

ترجمه: سحر الله‌وردی/ سایت علمی بیگ بنگ

منبع: livescience.com

منبع: سایت علمی بیگ بنگ

https://bigbangpage.com/?p=84981

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۸ ، ۱۵:۰۷
111 111
لَوْ یَعْلَمُ الَّذِینَ کَفَرُوا حِینَ لَا یَکُفُّونَ عَنْ وُجُوهِهِمُ النَّارَ وَلَا عَنْ ظُهُورِهِمْ وَلَا هُمْ یُنْصَرُونَ ﴿۳۹﴾
کاش آنان که کافر شده‏ اند مى‏ دانستند آنگاه که آتش را نه از چهره ‏هاى خود و نه از پشتشان بازنمى‏ توانند داشت و خود مورد حمایت قرار نمى‏ گیرند [چه حالى خواهند داشت] (۳۹)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۸ ، ۲۲:۴۲
111 111

کیم اونگ یونگ (متولد۸ مارس ۱۹۶۲)یک نابغه‌ی کره‌ای است. نام او در کتاب رکوردهای جهانی گینس به عنوان باهوش‌ترین فرد دنیا با ضریب هوشی ۲۱۰ شناخته شده‌است. مدت کوتاهی بعد از تولد کیم شروع به نشان دادن توانایی فوق العادهٔ فکری خود کرد. او در ۶ ماهگی شروع به صحبت کردن کرد و در ۲ سالگی می‌توانست زبان‌های کره‌ای، ژاپنی، آلمانی و انگلیسی را بخواند. او در ۵ سالگی قادر بود مسائل پیچیده دیفرانسیل و انتگرال را حل کند. همچنین نقاش و شاعر شگفت‌انگیزی بود. کیم از ۶ تا ۹ سالگی دانشجوی افتخاری دانشگاه هانگ یانگ در رشته فیزیک بود. او در ۹سالگی وارد ناسا شد و مدتی بعد در سن ۱۵سالگیدکترای خود در رشته مهندسی عمران را نیز دریافت کرد.

در سال ۲۰۱۰، کیم از این ایده که او یک "نابغهٔ شکست خورده" است انتقاد کرد و همچنین گفت: "برخی فکر می‌کنند افرادی که دارای IQ بالایی هستند قادر همه‌جانبه هستند، اما این درست نیست. به من نگاه کنید، استعداد موسیقی ندارم، من در ورزش پیشرفتی نداشته‌ام، … جامعه نباید کسی را با استانداردهای یک جانبه قضاوت کند. - هر کسی دارای سطوح متفاوتی در: یادگیری، امید، استعدادها و رؤیاها است و ما باید به آن احترام بگذاریم.[۱][۲]

منبع : ویکی پدیا

منابع اصلی: Hussaini, Ambreen Shehzad (September 28, 2013). Dawn. Retrieved September 10, 2017.

 Jurie, Hwang (October 10, 2010).The Star. Retrieved September 10, 2017.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۸ ، ۲۱:۰۱
111 111

احتمالاً تا کنون برای شما هم پیش آمده که قبل از خواب شبانه، به شدت برای یادآوری موضوع خاصی مغز خود را تحت فشار گذاشته اید و صبح پس از خواب، آنچه که به دنبالش بودید را به خاطر آورده اید.

دانشمندان مرکز علوم بنیادیِ شناختی و اجتماعی در کره جنوبی نیز بر اساس همین ساز و کار آزمایشی را طراحی کرده اند که بر اهمیت خواب شبانه در یادآوری مسائل تاکید می کند. این پژوهشگران طی تحقیقات خود متوجه شدند که تحریک بخش خاصی از امواج مغزی در طول خواب، می تواند حافظه بلند مدت را تا دو برابر تقویت کند.

هر چه میزان یادگیری در طول روز بیشتر باشد، فعالیت مغز نیز در زمان خواب بیشتر است

تمرکز اصلی دانشمندان کره ای در پژوهش جدید، روی بخشی از اطلاعات ثبت شده مغزی به نام «Sleep Spindle» بوده که نشانگر هوشیاری و خواب هستند. در حالت خواب، مقدار مربوطه حدود 15 بار در ثانیه تغییر می کند که بر اساس داده ها، این تعداد بسته به روز گذشته متغیر بوده و هرچه یادگیری و اطلاعات ورودی به مغز در طول روز بیشتر باشد، آهنگ تغییرات نیز بیشتر خواهد بود.

پژوهشگران برای آزمایش فرضیه خود، تعدادی موش را در قفس های مخصوصی قرار دادند و پس از تحریک آنها با شوک های الکتریکی خفیف (که موجب ترس آنها می شد) در هنگام پخش صداهای ویژه، موش ها را به خواب فرو بردند.

محققان سپس در طول خواب موفق شدند با استفاده از نور، مغز موش ها را تحریک کرده و در نتیجه تغییرات «Sleep Spindle» را در آنها افزایش و کاهش دهند.

بر اساس اظهارات دکتر «هی ساپ شین» سرپرست پروژه، نتایج به دست آمده فوق العاده بود و موش هایی که در طول خواب با استفاده از نور تحریک شده بودند، پس از قرار گرفتن در قفس و یا شنیدن صداهای ویژه، دو برابر بهتر از دیگران حس ترس را به خاطر می آوردند.

هدف نهایی پژوهش مورد بحث استفاده از روش جدید برای افزایش حافظه انسان بوده که البته در حال حاضر به دلیل لزوم استفاده از ابزارهای پزشکی تهاجمی (ابزارهایی که باید به صورت فیزیکی و با استفاده از جراحی در بدن کار گذاشته شوند) در مغز، چنین کاری امکان پذیر نخواهد بود.

البته دکتر شین امیدوار است در آینده با توسعه ابزارهای غیر تهاجمی مورد نیاز و از طریق روش جدید، امواج مغزی انسان ها را نیز تحت تاثیر قرار داده و بتواند حافظه افراد را تقویت کند. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۸ ، ۲۰:۱۶
111 111

بیگ بنگ: پس از اینکه یک ابرنواختر نوع دو رخ داد،قسمتی از هسته ستاره باقی می ماند. اگر جرم هسته باقیمانده کمتر از سه برابر جرم خورشید باشد تبدیل به یک ستاره نوترونی می شود.

تصویری هنری از یک ستاره ی نوترونی هم عرض جزیره منهتن، این ستارگان جرمی به اندازه ی نیم میلیون برابر جرم زمین را در کره ای به قطر حدود ۳۰ کیلومتر جای می دهند.

به گزارش بیگ بنگ، این ستاره حداقل جرمی معادل ۱٫۴ جرم خورشید را در کره ای که شعاع آن حدود ۱۰ تا ۱۵ کیلومتر است نگه می دارد. در واقع در این حالت فشار الکترونی دیگر نمی تواند مانع انقباض نهایی هسته ستاره شود. چنین ستاره ای آنچنان فشرده می شود که قطرش به حدود ۳۲ کیلومتر و چگالی اش به رقم گیج کننده ۲۰۰ میلیون تریلیون گرم بر سانتی متر مکعب خواهد رسید. اما اگر قطر ستاره نوترنی فقط چند کیلومتر باشد، چگونه می توانیم به وجود آنها پی ببریم؟

در سال ۱۹۶۷ جوسلین بل به هنگام مطالعه روی چشمه های نشر امواج رادیویی پی به رویدادی برد که آن را تکه بی ارزش نامید. یعنی یک موجک رادیویی تکراری که به نظر می رسد به همان نقطه در آسمان که بازگردیم تکرار می شود. می دانیم که زمین با دوره تناوب ۲۳ ساعت و ۵۶ دقیقه نسبت به ستارگان می چرخد، بنابراین هر چشمه گسیل موج که در بیرون از منظومه شمسی باشد باید در این مدت دقیقا دوباره آشکار شود، با این فرض که یک رادیو تلسکوپ در مکان ثابتی نسبت به زمین قرار گرفته باشد. اتومبیلی که به سمت این آنتن حرکت می کند می تواند یک اختلال رادیویی مشابه ایجاد کند زیرا شمع های اتومبیل هنگام جرقه زدن نوفه رادیویی ایجاد می کنند. بنابراین یک پژوهشگر باید اطمینان حاصل کند که تمام چشمه های رادیویی انسانی را حذف کرده است. ثبت داده های بل نشان داد که پس از ۲۳ ساعت و ۵۶ دقیقه این اختلالات عینا تکرار می شود.

در عصر جدید ایده وجود موجودات هوشمند در همه جای کیهان ایده ای متداول است. این تصور در اندیشه افرادی که در کشف بل با او سهیم بودند خطور کرد و به همین خاطر آنها نام این چشمه ها را مردان سبز کوچک نامیدند. آنها سپس نتیجه گرفتند که برخی پدیده های طبیعی می تواند منشاء این چشمه های تپنده رادیویی باشد که به آنها نام تپنده ها را دادند. نخستین تپنده Cp 1919 نام گرفت (۱۹۱۹ یعنی دوره تناوب آن ۱۹ ساعت و ۱۹ دقیقه است). تاکنون ستاره شناسان چند صد تپنده را فقط در کهکشان راه شیری شناسایی کرده اند. جستجو برای یافتن یک همتای مرئی مربوط به این تپ اختران آغاز شد ولی در کوتاه مدت هیچ کس چیزی پیدا نکرد. بزودی حدس و گمان درباره منشاء این علائم شکل های مختلفی به خود گرفت. بیش ترین نظریه ها این چشمه ها را یک ستاره تپنده یا یک دستگاه چرخان پیشنهاد کردند. مدل های نظری به گونه ای طراحی شده بودند که دوره برگشت سریع علامت را به حساب آوردند، بیشتر این گونه مدل ستاره ها و یا دستگاه های خیلی کوچک و چگال بودند، اما هیچکدام از آن نظریه ها حساب کشف تپ اختر بعدی را نکرده بودند.

neutron-starدر سال ۱۹۶۹ دینسی و تیلور در رصدخانه ی استوارد دانشگاه آریزونا یک ستاره مرئی روشن را در سحابی خرچنگکشف نمودند که یک تپ احتر بود. این تپ اختر با نام Np 0532 دوره تناوبی در حدود ۰٫۰۳۳۳ ثانیه داشت؛ یکی از کوتاه ترین دوره تناوب های شناخته شده بود و بنابراین درخشش نور مرئی اش آنچنان سریع بود که بتوان با چشم آشکار شود و وسیله ویژه ای برای ثبت پیام های رادیویی خیلی سریع آن تپ اختر ابداع شد. چندی بعد در رصدخانه لایک دانشگاه کالیفرنیا یک روزنه چرخشی مخصوص طراحی شد که به ستاره شناسان اجازه میداد تا از این تپ اختر عکسبرداری کنند و نشان دهند که این شی ء در نیمی از زمان روشن و در نیمه دیگر خاموش است. تپ اختر No 0532 یک شی ء با قدر ۱۸ است و درخشش هایش معادل قدر ۱۵ می باشد. هیچکدام از مدل های موجود ستاره های تپنده نتوانستند تبش سریع این نوع ستاره را توضیح دهد و ایده های جدید امکان وجود یک ستاره چرخشی را پیشنهاد می کرد.

تقریبا هر ستاره ای به آهستگی می چرخد. برای مثال خورشید در یک دوره کمتر از یک ماه یکبار به دور محورش می چرخد. هنگامی که یک ستاره در پایان عمر منقبض شده و به صورت یک ستاره نوترونی در می آید دوره چرخش آن کوتاه تر شده و خیلی سریعتر منقبض شده و تندتر و تندتر می چرخد. بنابراین ستاره ای که در خلال مرحله رشته اصلی خود به آرامی می چرخید می توان انتظار داشت که در مرحله ی انقباضش بسیار تند بچرخد. بنابراین مدل امروزی تپ اختر یک ستاره نوترونی با چرخش سریع است. تپ اختر Np 0532 در هر ثاتیه ۳۰ بار می چرخد و دوره تناوب تپ های تابشی اش با دوره تناوب چرخشش برابر است. این مدل از تپ اخترها براساس طبیعت تابش آنها مشخص می شوند، تابشی که به شدت قطبی و دارای طیف پیوسته است. منشاء این نوع تابش به هیچ وجه نمی تواند فرایندهای گرما هسته ای یک ستاره عادی باشد در عوض این مشخصه فرایندی از یک ستاره سرد است، ستاره ای که انرژی باقیمانده اش بصورت انرژی چرخشی و میدان مغناطیسی قوی اش در آمده است.

port_neutronstar_950تقریبا همه ستارگانی که دارای یک میدان مغناطیسی هستند وقتی چگالیده می شوند میدان های مغناطیسی شان با چگالیده شدن آنقدر قوی می شود که یک میلیارد بار قوی تر از میدان هایی هستند که در سطح زمین به وجود می آید. هنگامی که الکترون های سریع وارد یک میدان مغناطیسی می شوند بیشتر تمایل دارند به دور خطوط میدان بچرخند تا این که این خطوط را قطع کنند. این حرکت گردشی در الکترون ها شتاب ایجاد می کند و می دانیم هنگامی که یک ذره باردار شتاب می گیرد و تابش الکترومغناطیسی انجام می دهد.

این نوع تابش را تابش سینکروترونی می گویند زیرا این امر اولین بار در یک شتاب دهنده ذرات به نام سینکروترون مشاهده شده است. به نظر می آید پیام های رادیویی و نوری از تپ اختر سحابی خرچنگ از چنین فرایندی ناشی شده است. امروزه اخترشناسان تقریبا بر این عقیده اند که تپ اختران در واقع ستارگان نوترونی چرخانند. به دلیل میدان گرانش قوی اطراف ستاره نوترونی ممکن است این ستاره ماده را از ستاره همدم بزرگ تر خود جذب کند. چنین ماده ای در فرایند گرم شدن و برانگیخته شدن پرتو ایکسی تولید می کند که ما می بینیم. میدان مغناطیسی ستاره نوترونی در حال دوران انرژی را به شکل تپ هایی متمرکز می کند.

نویسنده: میلاد اسکندر دوست/ سایت علمی بیگ بنگ

منبع: کتاب فیزیک نجومی – نوشته: احمدبابانژاد، احمدحسن پور

اطلاعات بیشتر: Neutron star

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۸ ، ۱۹:۴۹
111 111

ستارگان روزی متولد شده و پس مدتی زندگی پس از پایان رساندن سوخت قابل استفاده خود می میرند.

ستارگان با پیوند دادن هسته های اتم های سبک تر انرژی آزاد می کنند.

به طوری که با پیوند هستۀ  اتم های سبک و تشکیل هسته ای سنگین تر، مقداری از جرم آنها کاسته شده و به صورت انرژی آزاد می شود.

ستارگان ابتدا از توده های گازی در فضا به نام سحابی تشکیل می شوند. قسمتی از سحابی که در اثر نیروی جاذبه متقابل متراکم می شود گازهای دیگر رانیز به سوی خود جذب می کند.

وقتی جرم گاز ها به حد معینی برسد در مرکز آن توده آنقدر فشار و دما بالا می رود که هستۀ اتم ها به یکدیگر جوش می خورد.

هم جوشی هسته ای و گرانش، ستاره را در تعادل نگه می دارند. هم جوشی هسته ای می خواهد آن را منفجر کند و گرانش می خواهد ستاره را متراکم کند که نتیجه اثر این دو نیرو موجب می شود ستاره نسبتاً پایدار شود.

برخی ستارگان مانند خورشید که جرم آنها از ستاره های دیگر کمتر است، با از دست داد جرم خود در نتیجۀ آزاد شدن انرژی، قدرت گرانشی آنها کمتر می شود و لایه های بیرونی ستاره در اثر نیروی هم جوشی هسته ای بزرگ و ستاره تبدیل به غول سرخ می شود. و در این مرحله از زندگی ممکن است انقباضات و انبساط هایی داشته باشد.زمانی که ستاره دیگر قدرت کافی برای جوش دادن اتم ها ندارد هم جوشی متوقف و گرانش بر ستاره چیره می شود وستاره کوچک تر و کوچک تر می شود تا اینکه کوتولۀ سفید پدید می آید.

اما برخی ستارگان که جرم آنها بین 10 تا 29 برابر خورشید است، وقتی که نوبت به هم جوشی آهن می رسد ستاره نمی تواند این کار انجام دهد و آهن انرژی ستاره را جذب می کند. درنتیجه این اتفاق ناگهان ستاره در خود فرو می ریزد و آنقدر متراکم می شود که حتی هسته های آهن را نیز جوش می دهد و ناگهان ستاره در جریان انفجاری مهیب عناصر سنگین تر مانند نقره و طلا را تولید می کنند و آن را در فضا پخش می کند. اما در اثر نیروی گرانش و آن فشاری که هنگام فرو ریختن ستاره به هستۀ آن وراد  شده، آنقدر هستۀ ستاره را متراکم می کند که گرانش آن چنان قوی می شود تا اینکه سرانجام مدار الکترون از بین رفته و با پروتون ترکیب می شود و نوترون را پدید می آورد . این ستاره که از نوترون تشکیل شده و قطر آن تنها چند کیلومتر است، ستاره نوترونی نامیده می شود. برخی ستارگان نوترونی چرخان هستند و میدان مغناطیسی قدرتمندی دارند که یک میلیارد بار از میدان مغناطیسی زمین قوی تر است. در نتیجۀ چرخیدن ستاره و حرکت میدان مغناطیسی، امواج رادیویی به صورت تپ های منظمی از آن ساطع می شوند. جالب است بدانید که چگالی ستاره نوترونی در حدود 200 هزار تریلیون کیلوگرم بر سانتی متر مکعب است.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۸ ، ۱۹:۴۱
111 111

بیگ بنگ: دانشمندان هنوز هم به دنبال آزمودن پیوستگی فضا-زمان یا دانه دانه بودن آن هستند. آنها پرسشی را مطرح می کنند، آیا فضا زمان پیوسته است یا دانه دار؟ اگر پاسخ دوم، درست باشد منجر به انحرافی در نظریه نسبیت می شود.

b7

به گزارش ایسنا، استفانو لیبراتی، فیزیکدان مرکز SISSA، با این منظور یک بازبینی نظام‌مند را از تمامی شیوه‌هایی انجام داده که دانشمندان از دهه ۱۹۹۰ به منظور آزمایش قوانین اینشتین در مورد «نسبیت خاص» تا بالاترین انرژی‌های قابل‌مشاهده استفاده کرده‌اند. این نوع آزمایش‌ها مهم هستند، زیرا انحراف از نسبیت خاص می‌تواند نشان دهد فضا-زمان پیوسته نبوده، بلکه دانه‌دار است.

همواره این پرسش در جامعه علمی مطرح بوده که آیا فضا-زمان پیوسته است یا این که از دانه‌های بسیار ریز (۱۰ به توان ۳۵- در «مقیاس پلانک») تشکیل شده است؟ در صورت صادق‌بودن دانه‌ای بودن فضا-زمان، دانشمندان تصور می‌کنند این امر منجر به انحرافاتی از نظریه نسبیت خاص می‌شود که بیش از ۱۰۰ سال پیش توسط آلبرت اینشتین فرمول‌بندی شد.

از دهه ۱۹۹۰، فیزیکدان‌ها شیوه‌های متعددی را برای آزمایش این انحرافات از استاندارد فیزیک طراحی کرده‌اند. این شیوه‌ها اغلب بر اساس پدیده‌های مرتبط با فیزیک نجومی انرژی بالا بوده‌اند. استفانو لیبراتی، عضو «تیم فیزیک نجوم‌ذره دانشکده بین‌المللی مطالعات پیشرفته» شهر تریست ایتالیا، اخیرا بازبینی نظام‌مندی را برای ارائه محدودیت‌هایی بر روی مدل‌های مختلف منتشر کرده که نقض نسبیت خاص را پیش‌بینی می‌کنند.

لیبراتی گفت: فیزیکدان‌ها همواره در خصوص ماهیت فضا-زمان شگفت‌زده بوده‌اند و ما همواره از خود پرسیده‌ایم که آیا فضا-زمان در تمامی مقیاس‌ها پیوسته است (درست همان گونه که آن را در تجربه روزانه‌مان درک می‌کنیم) یا این که در اندازه‌های بسیار کوچک، دانه‌های نامنظمی را ارائه می‌دهد که ما در تجربه مستقیم‌مان قادر به درک آن نیستیم؟ این دانشمند ادامه داد: تصور کنید از یک فاصله به قطعه‌ای سنگ مرمر نگاه می‌کنید. این قطعه سنگ احتمالا دارای بافت منسجمی به نظر می‌رسد. با این حال، با بررسی دقیق‌تر و با استفاده از یک میکروسکوپ‌ قدرتمند مشاهده می‌کنید که مرمر، متخلخل و نامنظم است.

لیبراتی همچنین خاطر نشان ساخت: فیزیکدان‌ها در تلاش برای انجام عملی مشابه با فضا-زمان هستند. آن‌ها همواره به دنبال مولفه‌ای بوده‌اند که به عنوان یک میکروسکوپ برای پی بردن به این موضوع عمل کند که آیا در مقیاس‌های بسیار کوچک «بی‌نظمی» وجود دارد؟ وی در مقاله خود، بازبینی نظام‌مندی از آزمایشات و مشاهداتی را انجام داده که می‌توان از آنها برای بررسی وجود این «بی‌نظمی‌ها» استفاده کرد. نسبیت خاص یکی از پایه‌های فیزیک مدرن است و تا جایی که مشاهدات کنونی اجازه می‌دهد، آزمودن اعتبار آن حائز اهمیت است.

جزئیات مقاله لیبراتی در مجله Classical and Quantum Gravity منتشر شد.

مطالعه بیشتر در : scitechdaily

مشاهده مقاله

https://bigbangpage.com/?p=7349

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۸ ، ۱۶:۱۱
111 111