بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

آخرین نظرات

۳۱۳ مطلب توسط «111 111» ثبت شده است

سوره انفطار [82].

این سوره در ((مکه )) نازل شده و داراى 19 آیه است .

محتواى سوره :.

ایـن سـوره مـانـنـد بسیارى از سوره هاى دیگر جز آخر قرآن بر محور مسائل مربوط به قیامت دور مى زند, و روى هم رفته در آیات نوزده گانه آن به پنج موضوع در این رابطه اشاره شده :.
1ـ اشراط الساعه : یعنى ;حوادث عظیمى که در پایان جهان و در آستانه قیامت رخ مى دهد.
2ـ توجه انسان به نعمتهاى خداوند که سراسر وجود او را فراگرفته .
3ـ اشاره به فرشتگانى که مامور ثبت اعمال انسانها هستند.
4ـ سرنوشت نیکان و بدان در قیامت .
5ـ گوشه اى از سختیهاى آن روز بزرگ .

فضیلت تلاوت سوره :.

در حـدیـثـى از امام صادق (ع ) مى خوانیم : ((هرکس این دو سوره : سوره انفطار وسوره انشقاق را تـلاوت کـنـد, و آن دو را در نماز فریضه و نافله برابر چشم خود قراردهد هیچ حجابى او را از خدا مـحـجـوب نـمـى دارد, و چـیـزى میان او و خداوند حائل نمى شود, پیوسته (با چشم دل ) به خدا مى نگرد و خدا (با لطفش ) به او نگاه مى کند, تا از حساب مردم فارغ شود)).
مسلما نعمت بزرگ حضور در پیشگاه خدا, و از میان رفتن حجابها میان او وپروردگار, براى کسى اسـت کـه این دو سوره را در عمق جانش جاى دهد و خود رابراساس آن بسازد, نه این که به لقلقه زبان اکتفا کند.
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر.
(آیه )ـ.

آن زمان که نظام جهان درهم ریزد!.

باز در آغاز این سوره به قسمتى از حوادث وحشت انگیزى که در آستانه رستاخیز سرتاسر این جهان را فرا مى گیرد برخورد مى کنیم .
نـخـسـت مـى فـرمـاید: ((در آن زمان که آسمان [ کرات آسمانى ] از هم شکافته شود)) (اذا السما انفطرت ).
(آیه )ـ ((و آن زمان که ستارگان پراکنده شوند و فرو ریزند)) (واذاالکواکب انتثرت ).
نـظـام جـهـان بـالا درهـم مـى ریـزد, و انـفـجـارهـاى عـظـیـمـى سـراسر کرات آسمانى رافرا مـى گیرد,منظومه ها نظام خویش را از دست مى دهند, وستارگان از مدارخودبیرون مى روند, و بر اثـر تـصـادم شـدیـد به یکدیگر متلاشى مى شوند, عمر این جهان به پایان مى رسد, وهمه چیز ویران مى شود, تا بر ویرانه هایش عالم نوین آخرت برپا گردد.
هـدف ;اعـلام ایـن مـطلب است جایى که این کرات عظیم آسمانى به چنین سرنوشتى دچار شوند تکلیف انسان ضعیف در این میان معلوم است .
(آیـه )ـ سـپـس از آسمان به زمین مى آید, مى فرماید: ((و آن زمان که دریاها به هم پیوسته شود)) (واذا البحار فجرت ).
گـرچـه امـروز نـیز تمام دریاهاى روى زمین (غیر از دریاچه ها) به هم ارتباطدارند, ولى به نظر مى رسد که در آستانه قیامت بر اثر زلزله هاى شدید, یا متلاشى شدن کوهها و ریختن آنها در دریاها چـنـان دریـاها پر مى شوند که آب سراسر خشکیهارا فرامى گیرد, و دریاها به صورت یک اقیانوس گـسـترده و فراگیر در مى آیند,همان گونه که یکى از تفسیرهاى آیه 6 سوره تکویر ((واذا البحار سـجرت )) نیزهمین است ((5))(آیه )ـ سپس درباره مرحله دوم رستاخیز و تجدید حیات جهان و تـجـدیـدحـیات مردگان مى فرماید: ((و آن زمان که قبرها زیرورو گردد)) (واذا القبور بعثرت )ومردگان بیرون آیند و براى حساب آماده شوند.
(آیـه )ـ و بعد از ذکر این نشانه ها که قبل از رستاخیز و بعد از آن صورت مى گیرد, سخن نهائى را چـنین بیان مى کند: در آن زمان ((هرکس مى داند آنچه را که ازپیش فرستاده و آنچه را براى بعد گذاشته است )) (علمت نفس مـا قدمت واخرت ).
آرى ! آن روز حـجابها کنار مى رود, پرده هاى غرور و غفلت دریده مى شود, وحقایق جهان عریان و آشکار مى گردد, آنجاست که انسان تمامى اعمال خود رامى بیند و از نیک و بد آن آگاه مى شود, چه اعمالى را که از قبل فرستاده , و چه کارهائى که آثارش بعد از او در دنیا باقى مانده مانند خیرات و صـدقـات جـاریـه , وبـنـاهـا و آثارى که براى مقاصد رحمانى یا شیطانى ساخته , و از خود به جا نـهـاده اسـت , و یا کتابها و آثار علمى و غیرعلمى که براى مقاصد نیک و بد تحریر یافته , وبعد از او مـورد بـهـره بردارى دیگران قرارگرفته است , همچنین سنتهاى نیک و بد که اقوامى را به دنبال خود کشانیده .
اینها نمونه هائى است از کارهائى که نتایجش بعد از انسان به او مى رسد ومصداق ((اخرت )) در آیه فوق است .
در حدیثى از امام صادق (ع ) مى خوانیم : ((بعد از مرگ انسان , پرونده اعمال اوبسته مى شود, و اجر و پـاداشـى بـه او نمى رسد مگر از سه طریق (و در روایت دیگرى این امور شش چیز شمرده شده بناها و اشیا مفیدى که براى استفاده مردم از خودبه یادگار گذارده , فرزند صالح , قرآنى که آن را تلاوت مى کند, چاهى که حفر کرده ,درختى که غرس نموده , تهیه آب , و سنت حسنه اى که بعد از او باقى مى ماند ومورد توجه قرار مى گیرد)).
(آیه )ـ.

اى انسان ! چه چیز تو را مغرور ساخته ؟.


در تـعـقـیـب آیات گذشته که پیرامون معاد سخن مى گفت , در اینجا براى بیدارکردن انسان از خـواب غـفـلت , و توجه او به مسؤولیتهایش در برابر خداوند,نخست او را مخاطب ساخته , و با یک استفهام توبیخى شدید و در عین حال توام بانوعى لطف و محبت مى فرماید: ((اى انسان ! چه چیز تو را در برابر پروردگار کریمت مغرور ساخته ))؟ (یا ایها الا نسان مـا غرک بربک الکریم ).

بـه مـقـتـضاى ربوبیتش پیوسته او را در کنف حمایت خود قرار داده , و تربیت وتکامل را برعهده گـرفـته , و به مقتضاى کرمش را بر سر خوان نعمت خود نشانده , و ازتمام مواهب مادى و معنوى برخوردار ساخته است .
در حـدیـثـى از پـیـغمبراکرم (ص ) آمده است که هنگام تلاوت این آیه فرمود(غره جهله ;جهل و نادانیش او را مغرور و غافل ساخته است ))!.
و از ایـنجا روشن مى شود هدف این است که با تکیه بر مساله ربوبیت و کرم خداوند غرور و غفلت و جهل انسان را درهم بشکند.
(آیـه )ـ سـپـس بـراى بـیدار ساختن این انسان غافل به گوشه اى از کرم والطافش به او در چهار مرحله اشاره کرده , مى فرماید: ((همان خدائى که تو را آفرید, وسامان داد و منظم ساخت )) (الذى خلقک فسویک فعدلک ).
(آیه )ـ ((و در هر صورتى که مى خواست تو را ترکیب نمود)) (فى اى صورة مـاشا رکبک ).
در ایـن آیـات و بسیارى دیگر از آیات قرآن خداوند این انسان فراموشکار ومغرور را وادار به عرفان خـویـشتن مى کند از آغاز آفرینش در رحم مادر, تا لحظه تولد, و از آنگاه تا نمو و رشد کامل , وجود خـویش را مورد بررسى دقیق قرار دهد, وببیند در هر گام , و در هر لحظه , نعمت تازه اى از سوى آن منعم بزرگ به سراغش آمده , تا خود را سراپا غرق احسان او بیند و از مرکب غرور و غفلت پایین آید وطوق بندگى حق را بر گردن نهد.
(آیه )ـ سپس به منشا غرور و غفلت آنها اشاره کرده , مى فرماید: ((آن گونه که شما مى پندارید نیست بلکه شما روز جزا را منکرید)) (کلا بل تکذبون بالدین ).
نـه مـسـالـه کرم خداوند مایه غرور شماست , و نه لطف و نعمتهاى او, بلکه ریشه اصلى را در عدم ایمان به روز رستاخیز باید بیابید.
(آیـه )ـ سـپـس بـراى از مـیـان بـردن عـوامـل غـرور و غـفـلت و تقویت ایمان به معادمى افزاید: ((وبى شک نگاهبانانى بر شما گمارده شده )) (وان علیکم لحافظین ).
(آیه )ـ نگاهبانانى که در نزد پروردگار ((والا مقام و نویسنده )) اعمال نیک وبد شما هستند (کراما کاتبین ).
(آیه )ـ ((که مى دانند شما چه مى کنید)) (یعلمون مـا تفعلون ) حتى ازاراده و تصمیم باطنى شما به هنگام گناه یا کار نیک باخبرند.
منظور از ((حافظین )) در اینجا فرشتگانى هستند که مامور حفظ و نگهدارى اعمال انسانها اعم از نـیک و بد هستند که در آیه 17 سوره ق از آنها تعبیر به ((رقیب وعتید)) شده است : ((انسان هیچ سخنى را تلفظ نمى کند مگر این که نزد او فرشته اى است مراقب و آماده براى انجام ماموریت )).
و در همان سوره ق در آیه 16 مى فرماید: ((به خاطر بیاورید هنگامى را که دوفرشته از راست و چپ که ملازم شما هستند اعمال شما را تلقى و ثبت مى کنند)).
(آیـه )ـ به دنبال بحثى که در آیات گذشته پیرامون ثبت وضبطاعمال انسانهابه وسیله فرشتگان آمد, درایـنـجـا بـه نتیجه این حسابرسى , و مسیر نهائى نیکان وبدان اشاره کرده , مى فرماید: ((به یقین نیکان در نعمتى فراوانند)) (ان الا برار لفى نعیم ).
(آیه )ـ ((و بدکاران در دوزخند))! (وان الفجار لفى جحیم ).
ایـن که مى فرماید: ((نیکوکاران در بهشت , و بدکاران در دوزخند)) ممکن است به این معنى باشد کـه آنـهـا هـم اکـنـون نیز در بهشت و دوزخ وارد شده اند, و در همین دنیا نیز نعمتهاى بهشتى و عـذابهاى دوزخى آنها را فراگرفته , همان گونه که در آیه 54سوره عنکبوت مى خوانیم : ((دوزخ کافران را احاطه کرده است )).
و نیز جمعى گفته اند که این گونه تعبیرها اشاره به آینده حتمى است ـ ولى معنى اول با ظاهر آیه سازگارتر است .
(آیـه )ـ در ایـن آیـه تـوضیح بیشترى درباره سرنوشت فاجران داده ,مى افزاید: ((روز جزا وارد آن مى شوند و مى سوزند)) (یصلونها یوم الدین ).
هرگاه معنى آیه گذشته چنین باشد که آنها هم اکنون داخل دوزخند این آیه نشان مى دهد که در روزقـیـامـت ورود بـیـشتر و عمیقترى در این آتش سوزان مى یابندو اثر آتش را به خوبى احساس مى کنند.
(آیه )ـ و باز براى تاکید بیشتر مى فرماید: ((و آنان هرگز از آن غایب و دورنیستند)) (ومـاهم عنها بغائبین ).
بـسـیارى از مفسران این جمله را دلیلى بر خلود و جاودانگى عذاب ((فجار))گرفته اند, و چنین نتیجه گیرى کرده اند که منظور از ((فجار)) در این آیات کفارند چرا که ((خلود)) و جاودانگى جز در مـورد آنـهـا وجـود نـدارد بـنـابراین فجار کسانى هستند که پرده هاى تقوا و عفاف را به خاطر عدم ایمان و تکذیب روز جزا دریده اند نه به خاطرغلبه هواى نفس در عین داشتن ایمان .
ضمنا آیه فوق این حقیقت را نیز بازگو مى کند که عذاب دوزخیان هیچ گونه فترتى ندارد, و حتى براى ساعت و یا لحظه اى از آن دور نمى شوند.
(آیه )ـ بعد براى بازگو کردن اهمیت آن روز بزرگ مى افزاید: ((تو چه مى دانى روز جزا چیست ))؟ (ومـا ادریک مـا یوم الدین ).
(آیه )ـ ((باز چه مى دانى روز جزاچیست ))؟ (ثم ما ادریک ما یوم الدین ).
جـائى کـه پـیـامـبـر(ص ) با آن آگاهى وسیع از قیامت و علم فوق العاده او نسبت به مبدا و معاد, حـوادث آن روز بـزرگ و اضطراب و وحشت عظیمى را که بر آن حاکم است به خوبى نداند تکلیف بقیه روشن است .
(آیـه )ـ سپس در یک جمله کوتاه و پرمعنى یکى دیگر از ویژگیهاى آن روزرا که در حقیقت همه چـیز در آن نهفته است مطرح کرده , مى فرماید: ((روزى است که هیچ کس قادر بر انجام کارى به سـود دیگرى نیست , و همه امور در آن روز از آن خداست )) (یوم لا تملک نفس لنفس شیئا والا مر یـومئذ للّه ) البته در این جهان نیزهمه کارها به دست قدرت اوست , و همگان به او نیازمندند, ولى در آن روز ایـن مـالـکـیـت و حـاکـمـیـت صورى و مجازى انسانها نیز برچیده مى شود, حاکمیت مطلقه خداوند و مالکیت او بر هر چیز از هر زمان آشکارتر است .


((پایان سوره انفطار)).

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۶ ، ۲۳:۲۴
111 111



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۶ ، ۱۴:۵۹
111 111



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۶ ، ۱۴:۰۲
111 111
انرژی بسیار زیاد ستاره، از فرایندی که همجوشی هسته ای نام دارد تأمین می شود. این فرایند موقعی شروع می شود که دمای هسته ستاره جوان در حال گسترش به حدود یک میلیون کلوین می رسد. ستارگان، مبدل های هسته ای بسیار بزرگی هستند. در مرکز ستارگان، اتم ها برخوردهای شدیدی با هم می کنند که ساختمان اتم را تغییر می دهد و مقدار زیادی انرژی آزاد می کند. همین فرایند ستارگان را داغ و روشن می کند.

در بیشتر ستاره ها، واکنش اولیه ناشی از برخورد اتم ها به هم این است که اتم های هیدروژن به هلیوم تبدیل می شوند که این امر با آزاد شدن مقادیر بسیار زیادی انرژی همراه است. این واکنش، همجوشی هسته ای نامیده می شود. چون هسته (واقع در مرکز اتم ها) اتم ها را با هم جوش می دهد و یک هسته جدید تشکیل می دهد.

همجوشی هسته ای یک واکنش اتمی است که سوخت ستارگان را تأمین می کند. در همجوشی، بسیاری از هسته ها (مراکز اتم ها) با هم ترکیب می شوند تا یک عنصر بزرگ تر بسازند (که عنصر متفاوتی است). نتیجه این فرآیند آزاد شدن مقدار زیادی انرژی است (هسته هایی که نتیجه این فرایندند از نظر جرم کوچک تر از مجموع دو هسته ای هستند که به هم جوش خورده اند. دلیل تفاوت در جرم دو هسته با هسته به دست آمده این است که مقدار جرم ناپدید شده به انرژی تبدیل شده است E=mc.

قدرت ستارگان به خاطر همجوشی هسته ای در هسته هایشان است که به تبدیل عنصر هیدروژن به هلیوم می انجامد. تولید عناصر جدید که به دنبال واکنش های هسته ای رخ می دهد، ترکیب هسته ای نامیده می شود.

جرم یک ستاره به این ترتیب تعیین می شود که چه نوع ترکیب هسته ای در هسته اش رخ می دهد. همه ما هم از اتم هایی ساخته شده ایم که در ستارگان تولید شده اند.

 

 انواع ستارگان

 ستارگان کوچک: کوچک ترین ستاره ها فقط هیدروژن را به هلیوم تبدیل می کنند.

 ستارگان با اندازه متوسط (مثل خورشید): این ستارگان در دوره زندگیشان دیر، یعنی موقعی که هیدروژنشان ته می کشد، هلیوم را به اکسیژن و کربن تبدیل می کنند.

 ستارگان سنگین (بزرگ تر از پنج برابر جرم خورشید): ستارگان با جرم بالا موقعی که هیدروژنشان ته می کشد، اتم های هلیوم را به کربن و اکسیژن تبدیل می کنند. به دنبال آن همجوشی کربن و اکسیژن باعث به وجود آمدن عناصر نئون، سدیم، منیزیوم، سولفور و سیلیکون می شود. بعداً واکنش ها، این عناصر را به کلسیم، آهن، نیکل، کرومیوم، مس و غیره تبدیل می کند. این ستارگان پیر و بزرگ با هسته های رو به نابودی، عناصر سنگینی به وجود می آورند (همه عناصر طبیعی سنگین تر از آهن، عناصر سنگینند) و این عناصر سنگین را به سوی فضا می فرستند.


https://020.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۶ ، ۲۳:۰۲
111 111


معجزاتی که درکوتاهترین واژه متجلى شده است

 

آیاتی که از ذات الله تعالى وعلم وعظمت او یاد کرده بس فراوان ، وکلماتی که قدرت آفریدگار ویکتایی....

آیاتی که از ذات الله تعالى وعلم وعظمت او یاد کرده بس فراوان ، وکلماتی که قدرت آفریدگار ویکتایی و نامهای نیکش راتوصیف می کنند چه زیباست. دراین نوشتاربه آیاتی که از "الله" سخن گفته می پردازیم. آیاتی که حروف اسم (الله)سبحانه وتعالى بانظمی شگفت آوردرآن متجلی است ومی پرسیم : آیا بشر می تواند به این شکل حیرت آورکلمات رابه نظم کشد؟

دراین سفرپربارقرآنی همراه با واژه کوتاه وزیبای " الله"خواهیم دید که چگونه خداوند تبارک وتعالی حروف اسمش را در کتابش با نظمی عجیب وفرید مرتب کرده است . نظمی که دلالت برنزول قرآن ازسوی خدا دارد و مبین آن است که هرحرفی در این کتاب عظیم ناطق به حق است وهررقمی ازأرقام قرآن گواه آن است که قرآن کتاب خداوند جلَّ وعلاست.

حروفی که خداوند تعالی به حکمتش آنها را ازمیان جمیع حروف برگزید تا خویش را  " الله" بنامد , عبارتند از: الف ولام وهاء, که با نظمی معجز درآیات کتاب الهی مرتب ومنظم شده است, تا برای همه بشریت ثابت شود که قرآن کتاب خداست , و هر حرف قرآن نازله ازنزد اوست , این نظم معجزنظم عددی / رقمی حروف لفظ جلالة (الله)سبحانه وتعالى است , معجزه ای که در عصر اطلاعات (المعلومات الرقمیة) تجلی یافته تا گواه صدق کتاب خدا عزَّ وجلَّ باشد.

لازم است که به عزیزان خواننده یادآوری کنم که حروف را آنگونه که نوشته می شود ونه آنگونه که تلفظ می شود محاسبه کرده  - و این شیوه ای ثابت دربحثهای اعجاز عددی است - و واو عطف را نیزکلمه مستقلی – به دلیل آنکه منفصل از پس وپیش خود نوشته می شود- درنظرگرفته ایم و مرجع این بحث رسم الخط عثمانی برای قرآن است.

مَن أصْدقُ مِنَ الله؟!

یقول عزّ من قائل:    ( وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قِیلاً) [النساء: 4/122]، در این کلمات زیبا ربُّ العزَّة از صِدقِ کلام وصدق قول خود سخن می گوید. درتناسب عدد 7 با حروف اسم (الله)تعالى تأمل می کنیم ، این تناسب ونظم توقیع خداوند تعالى است براینکه اوگوینده این کلام است و پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم آنطور که ملحدان ادعا می کنند گوینده آن نیست.

1- اگرحروف حروف اسم (الله)را دراین آیه که ازخدا سخن می گوید بشماریم 7 حرف می یابیم .

2- اگرارقام را به صف شوند هم عددی که به دست می آید مضرب 7 می باشد.

3-واگرازهرکلمه ای حروف اسم (الله) راخارج کنیم بازهم عددی که به دست می آید برابرست با:

7در7در7در7در7در100

4- واگرکلمات پیش وپس اسم (الله)، ونیز عدد حروف آنها و نیز عدد حروف اسم (الله)را بشماریم دائما اعدادی ازمضربهای 7 را خواهیم یافت !

و تفصیل این معجزه حقیقی

خدای عزَّ وجلَّ خطاب به همه انسانها می فرمایدً: (وَالَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَداً وَعْدَ اللّهِ حَقّاً وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِیلاً)[النساء: 4/122]، این پرسش را قرآن برای مردم طرح می کند ، آیامعقول است که در آفریده ها کسی راستگوتر از آفریدگارآسمانهاوزمین باشد؟  اکنون إعجاز حقیقی دراین بخش : (وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِیلاً)،ونظام حیرت آوراین کلمات مُحْکَمة را ببینید، وإیمان ویقین مان به اینکه خداوند گوینده این کلمات است بیشترشود.کلمات این بخش وتعداد حروف  آنها به قرارزیراست:

وَ

مَنْ

أَصْدَقُ

مِنَ

اللّهِ

قِیلاً

1

2

4

2

4

4

این عدد رابه همان ترتیب که نوشته شده درنظرگیرید : 442421 که بر7 بخش پذیراست :

442421 = 7 × 63203

وشگفت آنکه این بخشپذیری برعدد  63203 نیز صادق است :

   63203= 7 × 9029

این معجزه ادامه دارد چراکه اگرحروف اسم (الله)رادرهرکلمه بخش قرآنی مذکوربشماریم هم تناسبی با عدد7 خواهیم یافت :

وَ

مَنْ

أَصْدَقُ

مِنَ

اللّهِ

قِیلاً

0

0

1

0

4

2

عدد 240100 از مضارب 7 می باشد : 

  240100 = 7 × 34300

وشگفت آنکه  34300 هم مضرب 7 می باشد :

   34300 = 7 × 4900

وشگفت آورتر آنکه 4900 هم چنین است :

    4900 = 7 × 700

و عدد700 هم که اظهرمن الشمس است :

   700 = 7 × 100

أرقام مُحْکَمة

پس نظم عددی حروفوَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِیلاً  ، که 442421 می باشد دو باربر7 بخشپذیراست و عددی که مربوط به اسم جلاله (الله)است یعنی 240100 هم چهارباربر7 بخشپذیراست. اگراین دونتیجه رابنویسیم داریم :

442421 = 7 × 7 × 9029

240100 = 7 × 7 × 7 × 7 × 100

حیرت آوراست که اگراعداد بخش ناپذیرنهایی رابه ترتیبی که ملاحظه کردید بنویسیم عدد جدیدیعنی 1009029 هم مضرب 7 می باشد :

1009029 = 7 × 144147

وسبحان الله که مجموع ارقام این عدد هم ازمضربهای هفت است :

9 + 2 + 9 + 1 = 21 = 7 × 3

برای کامل شدن نظم معجزه آسای مذکورملاحظه کنید که مجموع ارقام عدد بخش ناپذیرمعادله مزبور هم ازمضربهای7می باشد:

7 + 4 + 1 + 4 + 4 + 1 = 21 = 7 × 3

ومعجزه ادامه دارد

بازاگردرسخن خدا (وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِیلاً) [النساء: 4/122]، نظرکنیم و حروف لفظ جلاله (الله)درآن بشماریم خواهیم داشت:

حرف الف

حرف لام

حرف هاء

3

3

1

عدد جدید نیز مضرب 7 می باشد :    133 = 7 × 19

ومجموع ارقام آن نیز برابر7 می باشد :     3 + 3 + 1 = 7

وسبحان الله! نصّی که از (الله) سخن می گوید، عدد حروف اسم (الله)درآن  7 تاست ، وتکرار حروف اسم(الله)درآن از مضارب 7 می باشد ، وتوزیع حروف اسم (الله)درآن نیز ازمضارب 7 است آن هم 4 بار به تعداد حروف چهارگانه اسم(الله)!! ونتیجه نهایی نیز 100 می باشد یعنی که این نظم نشاندهنده آن است که قرآن صددرصد کلام الله است!

اگرهمراه لفظ جلاله و شگفتیهای عددی آن باشید شگفیتهای دیگری در قوله تعالى: (وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِیلاً)، خواهیم یافت.ومی پرسیم : اگر خداوند سبحان حروف اسم (الله)را در این نص کریم براساس نظم عددی مرتبط با عدد7 قرارداده است ، آیا موقعیت خود این اسم کریم هم دراین نظم اینکونه است ؟

موقعیت ممتاز اسم (الله)

اسم (الله)سبحانه وتعالى دراین نص موقعیتی ممتاز ومتناسب با عدد هفت دارد. یعنی عدد کلمات وحروف وحروف لفظ الجلالة قبل وبعد این اسم متناسب هفت است :

وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ

اللّهِ

قِیلاً

4

 

1

عدد کلمات قبل ازاسم (الله)  4  وبعدازآن 1 کلمة است واحدة، که عدد 14 رامی نمایاند :  14 = 7 × 2

واگرحروف قبل قبل وبعد لفظ جلاله را بشماریم داریم :

وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ

اللّهِ

قِیلاً

9

 

4

عدد حروف قبل وبعد اسم (الله)یعنی 49 نیز مضرب 7 می باشد :    49 = 7 × 7

واگراین قاعدة را درحروف لفظ جلالة (الف -لام وهاء) قبل وبعد از اسم (الله)بکاربندیم داریم

وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ

اللّهِ

قِیلاً

1

 

2

عدد حاصل ازحروف اسم (الله)قبل وبعد ازاسم (الله) 21   ومضرب 7 است:   21 = 7 × 3

شمارش انباشتی (تراکمی )

اگرحروف کلمات را به شکل انباشتی بنویسیم داریم :

و

مَنْ

أَصْدَقُ

مِنَ

اللّهِ

قِیلاً

1

3

7

9

13

17

عدد حاصل 17139731 از مضارب هفت است :      17139731 = 7 × 2448533

واگر این روش را براساس شمارش حروف اسم (الله)در هرکلمه بنویسیم وآن رابصورت انباشتی پیوسته (یعنی محاسبه حروف کلمه با قبل ازآن بنویسیم ) داریم :

وَ

مَنْ

أَصْدَقُ

مِنَ

اللّهِ

قِیلاً

0

0

1

1

5

7

این عدد نیزکه انباشت حروف الف ولام وهاء رادرکلمات نص نشان می دهد مضرب 7 می باشد:

751100 = 7 × 107300

پس تعدد طرق شمارش وآماروماندگاری نظم یکپارچه عددی گواه یکتایی فروفرستنده قرآن سبحانه وتعالى است.هرکس باآگاهی ازاین حقائق یقینی ناگزیر باید بپرسد:

آیا ممکن است انسانی ازپیش خود جمله ای چنین جامع وبلیغ وکوتاه بگوید وعدد حروف اسم خدا درآن را 7، وتکرار این حروف را ازمضارب 7، وتوزیعش را 7×7×7×7 قراردهد وسپس  تکرار کلمات قبل وبعد اسم راازمضارب 7، وتکرار حروف قبل وبعد اسم را 7×7  و تکرار حروف اسم قبل وبعد این اسم را نیز ازمضارب  7 بگرداند؟

تازه این درمورد جمله ای مرکب ازچند کلمه است ،پس چگونه خواهد بود اگرازکسی خواهان کتابی حاوی بیش از هفتاد هزار کلمه چون قرآن شویم ؟ وراست گفت خدا درمورد عظمت کتابش که :(قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْأِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ کَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیراً)[الإسراء: 17/88].

نخستین آیه وآخرین آیه ای که درآن اسم (الله) ذکرشده است

اگردنبال نخستین آیه ای که  اسم (الله) جلّ وعلا درآن ذکرشده باشیم می بیابیم که درنخستین آیة قرآن است یعنی : (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ)[الفاتحة: 1/1]، أما آخرین آیه ای که این اسم کریم درآن ذکرشده  قوله تعالى: (اللَّهُ الصَّمَدُ)[الإخلاص: 112/2] است . اگرعدد سوره هایی بین فاتحهالکتاب  یعنی نخستین سوره ای که کلمه (الله)برای نخستین باردرآن آمده راتا سوره اخلاص که برای آخرین باردرآن کلمة (الله)آمده است حساب کنیم  112 سوره می شود که مضرب 7 می باشد:      112 = 7 × 16

شمارش حروف این دوآیه  جمعا 28 حرف است که مضرب 7 است :

بسم الله الرحمن الرحیم

الله الصمد

حروفش    19

حروفش  9

ومجموع مضرب 7 :     19 + 9 = 28 = 7 × 4

واگرحروف اسم (الله)در دوآیه یعنی الف ولام وهاء رابشماریم 14 حرف می شود که مضرب 7 است :

بسم الله الرحمن الرحیم

الله الصمد

ا ل هـ = 8

ا ل هـ = 6

ومجموع مضرب 7 :     8 + 6 = 14 = 7 × 2

توجه فرمایید که عدد حروف دوآیه (28) دوبرابرعدد حروف اسم (الله)یعنی 14 است واین را مقایسه کنید با نتیجه قبلی که عدد حروف لغت قرآن 28 حرف، وعدد حروف ممیزة درقرآن نصف یعنی 14حرف است.

عدد حروف اسم (الرحمن)یعنی الف ولام وراء وحاء ومیم ونون درهردوآیه هم ازمضارب هفت است:

بسم الله الرحمن الرحیم

الله الصمد

حروف الرحمن = 15

حروف الرحمن = 6

ومجموع مضرب 7 :    15 + 6 = 21 = 7 × 3

و این قاعده درمورد حروف کلمه (الرَّحِیمِ)سبحانه وتعالى صادق است ، ومجموع عدد حروف اسم (الرَّحِیمِ) در هردوآیه 21 می باشد .

ودراینجاست که پرسش ازاین نتایج راتکرار می کنیم

آیا اینکه عدد سوره هایی که نخستین وآخرین باردرآنها اسم (الله)آمده ازمضارب هفت است امری تصادفی است ؟ یاتعداد حروف دوآیه که مضرب هفت است عدد حروف اسم (الله) دراین دوآیه یاعدد حروف اسم (الرحمن)ونیز عدد حروف(الرحیم) که همگی مضرب 7 هستند امری تصادفی است؟

وپرسش : آیا ممکن است که این نظم محکم برای اسم (الله)درنخستین وآخرین آیه ای که ازالله سخن گفته اند برخاسته ازتصادف باشد؟ یا خداوند تعالى به علم وحکمتش  این کتاب عظیم را چنین متناسب درهرچیزقرارداده است ؟

دراین معادله نظمی پیچیده درتداخل بینحروف آیات می بینیم. درآیة نخست قرآن سه اسم خداوند:
 
(الله الرحمن الرحیم)که مرکب از هشت حرف الفبایی است :

 

ل

هـ

ر

حـ

م

ن

ی

وآخرین آیه ( الله الصمد)شامل 6 حرف الفباست :  

       ا    ل    هـ    ص    م    د

الله الرحمن الرحیم

الله الصمد

8

6

مجموع حروف ازمضارب هفت است:      8 + 6 = 14 = 7 × 2

این نتیجه را با نتیجه قبلی که عدد حروف اسم (الله)درهردو آیه 14 حرف بود مقایسه فرمایید.

هـو الله

یکی ازآیات عمیق قرآن دراواخرسوره حشراست که درآن خداوند سبحان خویش رامی شناساند : (هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ) [الحشر: 59/23]، این شناساندن خدا وصفات وقدرت او با کلمات است ، اما اعداد راسخن وبلاغت خاص خود است .آیات را درجدولی با تعداد حروف الف ولام وهاء بدینگونه می نوبسیم :

هُوَ

اللَّهُ

الَّذِی

لَا

إِلَهَ

إِلَّا

هُوَ

الْمَلِکُ

الْقُدُّوسُ

1

4

2

2

3

3

1

3

2

 

السَّلَمُ

الْمُؤْمِنُ

الْمُهَیْمِنُ

الْعَزِیزُ

الْجَبَّارُ

الْمُتَکَبِّرُ

3

2

3

2

3

2

 

سُبْحَنَ

اللَّهِ

عَمَّا

یُشْرِکُونَ

0

4

1

0

عددی که به دست می آید بر7 بخشپذیر است  :

140232323231332241 = 7 × 20033189033047463

نتیجه شمارش حروف لفظ جلالة (الف ولام وهاء) درآیه مذکور درجدول زیر آمده است :

حرف الألف

حرف اللام

حرف الهاء

17

18

6

این عدد هم بر7 بخشپذیراست :    61817 = 7 × 8831

این نظم بارها درکتاب خدا تکرار می شود ورسم الخط آن خود نکاتی دارد مثلا کلمه (السلام) بدون ألف نوشته شده : (السَّلَم)درحالی که ازکلمه (الجَبَّار)الف حذف نشده است چراکه حذف آن موج خلل درنظم 
می شد این موضوع برای کلمه  (سبحان) که دربدون ألف 
(سُبْحَنَ)،نیز صادق است آیااین رسم الخط تصادفی است ؟

خداوند تعالى درآیه بعد درمورد خویش می فرماید: (هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ)[الحشر: 59/24]. اسم (الخالق) بدون الف  (الخلق)،مانند (السماوات) که(السموت)نوشته شده ولی اسم (البارئ)با الف،واین برای حفظ نطم عددی به قرارزیراست :

هُوَ

اللَّهُ

الْخَلِقُ

الْبَارِئُ

الْمُصَوِّرُ

لَهُ

الْأَسْمَاء

الْحُسْنَى

یُسَبِّحُ

1

4

3

3

2

2

4

2

0

 

لَهُ

مَا

فِی

السَّمَوَتِ

وَ

الْأَرْضِ

وَ

هُوَ

الْعَزِیزُ

الْحَکِیمُ

2

1

0

2

0

3

0

1

2

2

عدد حاصل بر7 بخشپذیراست : 

   2210302012024223341 = 7 × 15757430289174763

وحدانیت خدا

خداوند عزَّ وجلَّ درموردوحدانیت خویش می فرماید : (إِنَّنِی أَنَا اللهُ لا إِلَهَ إلاّ أنَا)[طه: 20/14]، این هفت کلمه می گوید که انه لا إله إلا الله، وازعجائب این کلمات آن است که خدای الله تعالى حروف اسمش درآن را با نظم مرتبط با 7 احکام بخشیده است .جدول زیرارتباط آیه باحروف لفظ جلاله رانشان می دهد:

إِنَّنِی

أَنَا

اللهُ

لا

إِلَهَ

إلاّ

أنَا

1

2

4

2

3

3

2

عدد حاصل ازتوزیع حروف لفظ جلاله  (الله)درکلمات 7 گانه ازمضربهای 7 می باشد :

2332421 = 7 × 333203

حتى حروف کلمات این بخش نظمی مرتبط با عدد 7 دارد:

إِنَّنِی

أَنَا

اللهُ

لا

إِلَه

إلاّ

أنَا

4

3

4

2

3

3

3

عدد حاصل ازنص 7 حرفی خود ازمضربهای 7 می باشد:      3332434 = 7 × 476062

ااگراین نص را دوبخش کنیم می یابیم که :

1 ـ بخش نخست از خدای تعالى سخن می گوید: (إِنَّنِی أَنَا اللهُ).

2 ـ بخش دوم از وحدانیت خدای تعالى سخن می گوید: (لا إِلَهَ إلاّ أنَا).

وعجیب آنکه تناسب 7 تایی برقراراست :

إِنَّنِی

أَنَا

اللهُ

4

3

4

عدد  حروف بخش نخست ازمضربهای هفت است :      434 = 7 × 62

ودرمورد بخش دوم نیز چنین است :

لا

إِلَهَ

إلاّ

أنَا

2

3

3

3

عدد 3332 مضربی از هفت است :     3332 = 7 × 7 × 68

خواننده گرامی توجه فرمایید که بخش نخست از خدای تعالى سخن می گوید (إِنَّنِی أَنَا اللهُ)  وعدد نمایانگرحروفش تنها یک بارمضرب 7 می باشد امابخش دوم که سخن ازوحدانیت خدای تعالى (لا إِلَهَ إلاّ أنَا) دارد دوباربر7 تاکید دارد . چراکه برخی خدا راقبول دارند و مشکل آنها درتوحید (یکی دانستن) خداست. حال می پرسیم: آیابزرگترین نویسندگان جهان می تواند چنین کتابی بنویسد که نظمی عدی وچنین دقیق داشته باشد؟ آیا اگرتمام دانشمندان جهان با وسایل ورایانه های شان گرد هم آیند می توانند کتابی چنین بیافرینند؟

تعدد نظم عددی دریک آیـه

خدای سبحان در وصف قدرت ودقّت صنع وتصویرگری خویش می فرماید:  (هُوَ الَّذِی یُصَوِّرُکُمْ فِی الأَرْحَامِ کَیْفَ یَشَاءُ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ)[آل عمران: 3/6]. این آیه ازآیات خالق عزّ وجل و مجموعه ای ازکلمات وحروف، که هریک به مقدارومیزان وحساب دقیق بکاررفته است. یادآورمی شویم که این آیه در سوره آل عمران است که با (الـم)،آغاز می شود وخواهیم دید که بین این حروف مقطعه علاوه برحروف اسم (الله)ارتباطی شگفت آوروجوددارد.

توزیع حروف (الـم)

کلمات آیة راباتوجه به تعداد حروف (الـم) درهرکلمه می نویسیم:

هُوَ

الَّذِی

یُصَوِّرُکُمْ

فِی

الأَرْحَامِ

کَیْفَ

یَشَاءُ

0

2

1

0

5

0

1

 

لاَ

إِلَـهَ

إِلاَّ

هُوَ

الْعَزِیزُ

الْحَکِیمُ

2

2

3

0

2

3

عدد حاصل از مضربهای 7 می باشد :     3203221050120 = 7 × 457603007160

وحتی اگرعدد را برعکس هم بنویسیم این حالت مشاهد می شود :

0210501223023 = 7 × 30071603289

نکته دیگر آنکه شمارحروف الف ولام ومیم دراین آیه ازمضربهای هفت است :

2 + 1 + 5 +  1 + 2 + 2 + 3 + 2 + 3 = 21 = 7 × 3

این نتایج شگفت آوردرمرود حروف لفظ جلاله (الله) هم دیده می شود.

توزیع حروف اسم (الله)

کلمات آیه را با تعداد حروف لفظ جلاله (الله)  درآنها می نویسیم :

هُوَ

الَّذِی

یُصَوِّرُکُمْ

فِی

الأَرْحَامِ

کَیْفَ

یَشَاءُ

1

2

0

0

4

0

1

 

لاَ

إِلَـهَ

إِلاَّ

هُوَ

الْعَزِیزُ

الْحَکِیمُ

2

3

3

1

2

2

عدد حاصل بر7 بخشپذیراست :          2213321040021 = 7 × 316188720003

وعجیب آنکه اگرعدد رابرعکس هم بنویسیم چنین است :

1200401233122 = 7 × 171485890446

ونکته دیگرآنکه شمارحروف الف ولام وهاء دراین آیه هم 21 حرف یعنی 7 × 3 می باشد، کما ابنکه عدد حروف آیة 49 است :   49 = 7  ×  7

وپاک ومنزه است آنکه این ارقام را احصاء فرمود . آیه از قدرت آفریدگارهفت آسمان سخن می گوید و شمار حروفش هفت درهفت (49) است و شمارحروف (الـم) ازمضربهای هفت  وتوزیع این حروف نیز ازمضربهای هفت است چه آن راازراست به چپ بنویسیم وچه برعکس .سپس شمارحروف اسم (الله) نیز ازمضربهای هفت  وتوزیع این حروف نیز ازمضربهای هفت است چه آن را ازراست به چپ بنویسیم وچه برعکس ، آیا این تناسب تصادفی است؟

---------------------

عبد الدائم الکحیل

www.kaheel7.com/fa

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۶ ، ۱۳:۰۸
111 111
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۶ ، ۱۲:۵۵
111 111

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

1

إِذَا السَّمَاء انشَقَّتْ


چون آسمان شکافته شود،

2

وَأَذِنَتْ لِرَبِّهَا وَحُقَّتْ


و به فرمان، پروردگارش گوش دهد و حق بود که چنین کند

3

وَإِذَا الْأَرْضُ مُدَّتْ


و چون زمین منبسطشود،

4

وَأَلْقَتْ مَا فِیهَا وَتَخَلَّتْ


و هر چه را که در درون دارد بیرون افکند و تهی گردد،

5

وَأَذِنَتْ لِرَبِّهَا وَحُقَّتْ


و به فرمان پروردگارش گوش دهد و حق بود که چنین کند

6

یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَى رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ


ای انسان، تو در راه پروردگارت رنج فراوان می کشی، پس پاداش آن، راخواهی دید

7

فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ


هر کس که نامه اش را به دست راستش دهند،

8

فَسَوْفَ یُحَاسَبُ حِسَابًا یَسِیرًا


زودا که آسان از او حساب کشند،

9

وَیَنقَلِبُ إِلَى أَهْلِهِ مَسْرُورًا


و شادمان نزد کسانش بازگردد

10

وَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ وَرَاء ظَهْرِهِ


اما هر کس که نامه اش از پشت سر داده شود،

11

فَسَوْفَ یَدْعُو ثُبُورًا


زودا که بگوید: وای بر من که هلاک شدم

12

وَیَصْلَى سَعِیرًا


و به آتش افروخته در آید

13

إِنَّهُ کَانَ فِی أَهْلِهِ مَسْرُورًا


او در دنیا نزد کسانش شادمان زیسته بود

14

إِنَّهُ ظَنَّ أَن لَّن یَحُورَ


و می پنداشته است که هرگز باز نخواهد گشت

15

بَلَى إِنَّ رَبَّهُ کَانَ بِهِ بَصِیرًا


آری پروردگارش او را می دیده است

16

فَلَا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ


پس به شفق سوگند می خورم،

17

وَاللَّیْلِ وَمَا وَسَقَ


و سوگند به شب و هر چه را فرو پوشد،

18

وَالْقَمَرِ إِذَا اتَّسَقَ


و سوگند به ماه چون فروغش کامل شود،

19

لَتَرْکَبُنَّ طَبَقًا عَن طَبَقٍ


که به حالی بعد از حال دیگر تحول خواهید یافت

20

فَمَا لَهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ


چه می شودشان که ایمان نمی آورند؟

21

وَإِذَا قُرِئَ عَلَیْهِمُ الْقُرْآنُ لَا یَسْجُدُونَ


و چون قرآن بر آنها خوانده شود سجده نمی کنند؟

22

بَلِ الَّذِینَ کَفَرُواْ یُکَذِّبُونَ


بلکه، کافران تکذیب می کنند

23

وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا یُوعُونَ


و خدا به آنچه در دل دارند آگاه است

24

فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ


پس آنان را به عذابی دردآور بشارت ده،

25

إِلَّا الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ


مگر آنان که ایمان آورده اند و کارهای شایسته کرده اند که پاداششان را پایانی نیست






۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۶ ، ۰۰:۱۲
111 111

حسین یعنی حسن دوم (حسن کوچک تر) .

یعنی اسم امام حسین و حسن هر دو حسن است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۶ ، ۲۳:۱۸
111 111

دریافت
حجم: 4.16 مگابایت
توضیحات: تلاوت سوره انفطار و قسمتی از سوره انشقاق توسط عبدالباسط

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۶ ، ۰۹:۱۳
111 111

دریافت
حجم: 4.23 مگابایت
توضیحات: فارسی تکمیلی9


دریافت
حجم: 3.97 مگابایت
توضیحات: علوم تکمیلی9


دریافت
حجم: 6.49 مگابایت
توضیحات: ریاضی تکمیلی9


دریافت
حجم: 13.2 مگابایت
توضیحات: علوم تکمیلی8

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۶ ، ۲۳:۰۱
111 111